tag:blogger.com,1999:blog-7569753.post7700624655698283286..comments2023-09-08T07:07:31.030+03:30Comments on نیمنگاه: روز مرد؟!Unknownnoreply@blogger.comBlogger5125tag:blogger.com,1999:blog-7569753.post-57632887973682143382011-06-26T23:17:27.900+04:302011-06-26T23:17:27.900+04:30می توانم تجربه و تفسیر شما را در مورد جاهایی که گف...می توانم تجربه و تفسیر شما را در مورد جاهایی که گفته اید بدانم؟<br /><br /> یک زمانی در محله های بالای شهر همین شهر دیدم که آقای پزشکی، هنگامی که با تاکسی به مقصد (مطبش) می رسد منتظر می نشیند تا خانم میان سالی از ماشین پیاده شود در طرفی که آقای دکتر نشسته است را باز کند و وقتی او پیاده شد در را ببندد و کرایه تاکسی را بپردازد و وارد مطب شود. شب هم برای ترک مطب و برگشتن به منزل همین کار تکرار می شد. در آغاز گمان می کردم این زن چیزی شبیه کنیز است اما بعدا متوجه شدم که که این زن، زن آقای دکتر است. <br />حالا پس از چندین سال که از نخستین ملاقات ها می گذرد، اوضاع کمی بهتر شده است. آنها اصالتا بر می گردند به شهرهای مرزی شرق خراسان.<br />مدتی از عمرم را در سیستان و بلوچستان زندگی کرده ام: آنجا چنان که می دانید، در بعضی قبیله ها دختران هدیه فرستاده می شوند، زنان کالا فرض می شوند و مادامی حق بیشتری دارند که زایا هستند. به همین دلیل کسانی که پیش از ورود به دهه چهارم زندگی شان 8 شکم زاییده اند، نه دندان دارند و نه زانو و کمر، وقتی ازشان بخواهید برای جلوگیری از زایمان های بیشتر، اقدامی کنند خوشان سخت ترین مخالفت ها را با این پیشنهاد خواهند کرد ...<br />می دانم که اینها فقط چند مصداق است. فقط یکی دو نمونه. از خوزستان هم تجربه هایی دارم و چیزهایی می دانم. می دانم که زنان اگر آزادی های اولیه را داشته باشند در هر قومی که زندگی کنند، کنترل وسیعی بر جنبه های زندگی پیدا می کنند. اما هر فرهنگی این اجازه را به زنان نمی دهد. این مثل فرهنگ ژاپنی ها است که برای پیشگیری از بزرگ شدن پای زنانف پای انها را در کفش های چوبی کوچک (گتا) زندانی می کنند. <br />زیاده سخن گفتم پس از اینکه تجربه خواسته شده بود. باز هم هست البته.Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7569753.post-74177899462117395782011-06-16T11:59:26.568+04:302011-06-16T11:59:26.568+04:30پاسخ به کامنت دوم: من ادعا نکرده ام که ارزیابی جام...پاسخ به کامنت دوم: من ادعا نکرده ام که ارزیابی جامعی از وضع موجود ارائه داده ام. اصلا نمی خواسته ام چنین کاری بکنم. همان اول مطلب هم اگر دقیق خوانده باشید، با تأکید گفته ام که روایت گر چیزی هستم که می بینم و ذهن ام را مشغول کرده، نه چیزهای دیگر. همچنین تاکید کرده ام که راجع به مردی متعلق به کدام طبقه حرف می زنم. فقط آدم های خودبزرگ بین و خودشیفته یا دانشجوهایی که دوست دارند خودشان را روشنفکر و جامعه شناس و ... جابزنند ادعای «ارزیابی های جامع از وضع موجود» دارند! خوشبختانه من فروتنانه چنین سودایی ندارم و روز به روز هم بیش تر متوجه می شوم که داشتن چنین سودایی تا چه حد خامی است!<br />---<br /><br />درباره ی طبقات پایین، اگرچه شناخت نزدیکی ندارم، ولی تصور می کنم اتفاقا مرد طبقه ی پایین هم وضعیت خوبی ندارد در شرایط موجود. به مدد گسترش رسانه ها، و توسعه ی حمل و نقل و ارتباطات،و دامن گستردن بازار و فرارسیدن عصر مصرف انبوه، امروز زنان پایین ترین طبقات همان خواسته های مصرفی را دارند که طبقات بالاتر از خودشان (اگر حتی فرض کنیم خواسته های غیرمادی و حقوقی ندارند). این در وضعیت اقتصادی بغرنج کنونی کشور، باید فشار خیلی زیادی به مرد طبقه ی پایین وارد کند که مردان پیش از او تجربه نکرده اند.<br /><br />می توانم تجربه و تفسیر شما را در مورد جاهایی که گفته اید بدانم؟نیم نگاهhttp://neemnegah.blogspot.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7569753.post-80041861709500657422011-06-16T11:50:26.206+04:302011-06-16T11:50:26.206+04:30پاسخ به کامنت اولی: (1) نوشته های این وبلاگ برای خ...پاسخ به کامنت اولی: (1) نوشته های این وبلاگ برای خوشایند کسی نوشته نمی شود و مخاطب خاصی هم ندارد. (2) معمولا مرثیه هایی که مردان در دفاع از حقوق زنان سروده اند اشک چندانی فرونریخته است! بنابراین بعید نیست که روضه ای مثل این هم کسی را متأثر نکند. شاید بهتر باشد مردان خود مرثیه ی دردهای شان را بسرایند! لکن تصور میکنم تا آن روز راه درازی در پیش باشد. مردان هنوز غرور اساطیری خود را وانگذاشته اند که از دردهای خود در ملأ عام سخن بگویند. شاید باید منتظر ماند که کارد به استخوان شان برسد تا دم برآورند. <br />(3) در این نوشته شاید من بیشتر روایت گر (و کمی تحلیل کننده ی) چیزی بوده ام که گاه و بیگاه در سال های اخیر در افواه از زبان مردان شنیده ام و چیزهایی که دارم می بینم، اما تحلیل منظمی از آن ندیده و نخوانده بودم. دوست داشتم تحلیل خودم را مکتوب کنم.نیم نگاهhttp://neemnegah.blogspot.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7569753.post-37387575273682013602011-06-15T23:56:53.738+04:302011-06-15T23:56:53.738+04:30کار بدی شده است، می دانی؟! تو در ارزیابی ات از وضع...کار بدی شده است، می دانی؟! تو در ارزیابی ات از وضع موجود در دام تجربه زیسته خودت و طبقه ات گرفتار امده ای. سری به بلوچستان و خوزستان و روستاها و پایین شهر بزن: شاید به نتایج تازه ای برسی.Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-7569753.post-52484371518485575992011-06-15T23:50:23.208+04:302011-06-15T23:50:23.208+04:30هیچ اشکی فرونریخت از این مرثیه. فکر دیگری بردارید....هیچ اشکی فرونریخت از این مرثیه. فکر دیگری بردارید.Anonymousnoreply@blogger.com