ازش خوشم می آید ، این را قبلا هم نوشته ام، حتی به خودش؛ دو سال پیش.
او، اما، تمجید شنیدن برای اش بی ارزش است، راه نمی دهد که کسی تمجید و چاپلوسی برای اش بکند، کاملا بی نیاز از این بازی ها است (و این وارستگی و جهادعظیم با نفس می خواهد). تمجید کسی را هم به ندرت می کند، و وقتی می کند، سخت معتبر است قول اش.
بی این که پرخاشگر باشد یا مغرور یا برتری جو یا سلطه طلب، قدرت دارد که تو را با میل قلبی خودت متقاعد کند به انجام چیزی که می خواهد.سخت است مقاومت کردن در برابر خواست او، وقتی قاطعانه، بدون آن که حرف اش بوی تحقیر یا آمریت بدهد کاری ازت می خواهد. مثبت، امیدوار و بلندپرواز است، در عین این که خوشبینی حماقت بار غیروقع بینانه ندارد. «واقعیت» چیزی است که او می خواهد و او اراده دارد که آن را به دست آورد و می آورد. و این او را به آدمی «مؤثر» و منشاء اثر تبدیل کرده است، در همه جا.
خوش فکر و خوش فهم، مستدل و منطقی است و از جاده ی انصاف خارج نمی شود، مرتب آدم ها را قضاوت نمی کند و سخت خست به خرج می دهد در نقد دیگران. با وسواس و احتیاط و با کلامی بسیار پاکیزه و بدون سوگیری، و به ندرت نقد می کند. گویی بر این باور است که ارزش عمل بیش از حرف است، و او با عمل اش نشان میدهد که چه چیز را می پسندد، و دوست دارد آدم ها و چیزها چگونه باشند، نیازی نمی بیند که سلیقه اش را با نقد دیگران به رخ بکشد، او سلیقه اش را با «عمل» خودش به نمایش می گذارد.
اعتماد به نفس بالا دارد، اما هرگز این اعتماد به نفس به توهم و خودشیفتگی و غروری توی ذوق زننده پلو نمی زند.
همه ی این ها است که او را منحصر به فرد و تحسین برانگیز می کند به زعم من. و مهارت های ارتباطی اش بی این که در چارچوب کتاب های «ارتباط موثر» و «روابط یک دقیقه ای» و «مدیر یک دقیقه ای» و ... باشد، به واقع حسادت من را بر می انگیزد!
۱ نظر:
بعد از دوسال دوباره می خوانمت.. لینکت میکنم تافراموشت نکنم..
ارسال یک نظر