۱۱ خرداد، ۱۳۸۹

روزگار

گاهی از یک جایی که نمی دانی کجاست یک دفعه پیدای اش می شود و بیخ یقه ات را می گیرد و می چسباندت به دیوار و با غیظ و قدرت می گوید: «حالا گیرت آوردم... اگه می تونی در برو»

۱ نظر:

نگار گفت...

ای بابا!عجب این روزگار هم عجب روزگاری شده!