مثل حس کسی که روی دیوار بلندی که لبه ی باریکی دارد در حال حرکت است... با دست های باز از دو طرف برای حفظ تعادل، و وحشتی وصف ناشدنی از سقوط، و اطمینان قلبی از فرارسیدن ناگزیر روزی که در این حرکت دشوار و طاقت فرسا در باریکه ای در بلندا بالاخره تعادل اش را از کف بدهد...
آیا آن روز فرا خواهد رسید؟ یا پیش از فرارسیدنش، ترس فرارسیدن آن روز، «رونده» را فروخواهدپاشید و هلاک خواهد کرد؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر