یک پزشک مطلبی نوشته با عنوان «چگونه یک نرمافزار خوب میتواند ما را احمق کند؟!» که توصیه می کنم بخوانیدش. لب مطلب این است که «فناوری اینترنت، میتواند روی مغزهای ما اثر بگذارد و تواناییهای ذهنی معینی را در ما کاهش دهد». او سپس به «گوگل» اشاره کرده که چه طور فناوری های مختلف اش حافظه، تمرکز و خلاقیت آدم ها را می تواند تحت تاثیر قرار دهد.
به نظرم فناوری های خیلی ساده تر از اینترنت، خیلی پیشتر از این ها، همین کار را با ما کرده: من شماره تلفن همراه خواهر و مادرم را هم حفظ نیستم چون ازهمان اول وارد حافظه ی گوشی کرده ام و هرگز نیازی به از بر کردن آن احساس نکرده ام. خیلی وقت ها به صرف این که چیزی را روی فایلی یادداشت کرده یا کامنت گذاشته ام، به دقت از حفظ نمی کنم، و بعد که دفعتا می خواهم برای کسی توضیح شفاهی بدهم، جزئیات اش را فراموش کرده ام!! چون خیالم راحت بوده که فکر و ایده ام را جای امنی ثبت کرده ام لزومی به از حفظ کردنش ندیده ام. فناوری های احمق کننده چیزهای چندان عجیب و غریبی هم نیستند.
ماجرای "گوگل" هم برای خودش ماجرایی است. فکر می کنم به زودی به یکی از مباحث مهم و داغ در اندیشه ی انتقادی تبدیل شود. "گوگل" طرز تفکر ما را تحت تاثیر قرار می دهد، تفکر ما را بدان گونه که الگوریتم های خود را سازمان داده کانالیزه می کند. نمی گویم لزوما در این مورد توطئه ای در کار است، اما به نظرم لازم است مثل خیلی از پدیده های دیگر که قدرت ما را در مدیریت فکر و عمل مان محدود می کنند و «عاملیت» ما را تهدید می کنند، آگاهانه با آن برخورد کنیم. من مطالعه ای در باب ایده ها و نظرات جدید متفکران درباره ی تکنولوژی اطلاعات و اینترنت نکرده ام، اما تصور می کنم یکی از مباحثی که کاملا قابلیت داغ شدن دارد، قدرت فزاینده ی تکنولوژی اطلاعات در مدیریت اندیشه های ما است. نابرابری قدرت در رابطه ی ما و تکنولوژی اطلاعات (و تبعا هر کسی که آن را مدریت می کند) به روشنی مشهود است. چالش حال و آینده ی ما یافتن راهی برای برقراری توازن قدرت در این شکل نوپدید نابرابری است.
اگر برای مثال امروزه از پدیده هایی همچون پزشکی شدن (medicalization) در جامعه شناسی سخن می رود که به محدودکردن و سلب عاملیت کنشگر توسط نهاد پزشکی دلالت دارد، شاید جامعه شناسان به زودی از پدیده ای نظیر اطلاعاتی شدن، گوگلیزه شدن و ... سخن بگویند که به تهدید و تحدید عاملیت کاربران توسط تکنولوژی اطلاعات اشاره داشته باشد. به نظر می رسد تکنولوژی اطلاعات هر روز بیشتر از دیروز در پی جهت دهی به ذهن ما بر اساس الگوریتم های از پیش طراحی شده است. اگرچه رابطه ای دیالکتیکی بین کاربران و برنامه نویسان و طراحان نرم افزارها و پلتفرم های اینترنتی و اطلاعاتی هست، و طراحان با تحلیل مستمر رفتار کاربران سعی در بهینه کردن برنامه های خود دارند، اما نمی توان خطر قدرت یافتن بیش از حد تکنولوژی و سلطه ی آن بر کاربران را منتفی دانست.
به نظرم فناوری های خیلی ساده تر از اینترنت، خیلی پیشتر از این ها، همین کار را با ما کرده: من شماره تلفن همراه خواهر و مادرم را هم حفظ نیستم چون ازهمان اول وارد حافظه ی گوشی کرده ام و هرگز نیازی به از بر کردن آن احساس نکرده ام. خیلی وقت ها به صرف این که چیزی را روی فایلی یادداشت کرده یا کامنت گذاشته ام، به دقت از حفظ نمی کنم، و بعد که دفعتا می خواهم برای کسی توضیح شفاهی بدهم، جزئیات اش را فراموش کرده ام!! چون خیالم راحت بوده که فکر و ایده ام را جای امنی ثبت کرده ام لزومی به از حفظ کردنش ندیده ام. فناوری های احمق کننده چیزهای چندان عجیب و غریبی هم نیستند.
ماجرای "گوگل" هم برای خودش ماجرایی است. فکر می کنم به زودی به یکی از مباحث مهم و داغ در اندیشه ی انتقادی تبدیل شود. "گوگل" طرز تفکر ما را تحت تاثیر قرار می دهد، تفکر ما را بدان گونه که الگوریتم های خود را سازمان داده کانالیزه می کند. نمی گویم لزوما در این مورد توطئه ای در کار است، اما به نظرم لازم است مثل خیلی از پدیده های دیگر که قدرت ما را در مدیریت فکر و عمل مان محدود می کنند و «عاملیت» ما را تهدید می کنند، آگاهانه با آن برخورد کنیم. من مطالعه ای در باب ایده ها و نظرات جدید متفکران درباره ی تکنولوژی اطلاعات و اینترنت نکرده ام، اما تصور می کنم یکی از مباحثی که کاملا قابلیت داغ شدن دارد، قدرت فزاینده ی تکنولوژی اطلاعات در مدیریت اندیشه های ما است. نابرابری قدرت در رابطه ی ما و تکنولوژی اطلاعات (و تبعا هر کسی که آن را مدریت می کند) به روشنی مشهود است. چالش حال و آینده ی ما یافتن راهی برای برقراری توازن قدرت در این شکل نوپدید نابرابری است.
اگر برای مثال امروزه از پدیده هایی همچون پزشکی شدن (medicalization) در جامعه شناسی سخن می رود که به محدودکردن و سلب عاملیت کنشگر توسط نهاد پزشکی دلالت دارد، شاید جامعه شناسان به زودی از پدیده ای نظیر اطلاعاتی شدن، گوگلیزه شدن و ... سخن بگویند که به تهدید و تحدید عاملیت کاربران توسط تکنولوژی اطلاعات اشاره داشته باشد. به نظر می رسد تکنولوژی اطلاعات هر روز بیشتر از دیروز در پی جهت دهی به ذهن ما بر اساس الگوریتم های از پیش طراحی شده است. اگرچه رابطه ای دیالکتیکی بین کاربران و برنامه نویسان و طراحان نرم افزارها و پلتفرم های اینترنتی و اطلاعاتی هست، و طراحان با تحلیل مستمر رفتار کاربران سعی در بهینه کردن برنامه های خود دارند، اما نمی توان خطر قدرت یافتن بیش از حد تکنولوژی و سلطه ی آن بر کاربران را منتفی دانست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر