این مقاله نشان می دهد که از دید کسی که از بیرون به ما می نگرد چگونه دو گانگی در تار وپود حیات اجتماعی و سیاسی ما تنیده شده است، و چگونه این شیوه ی زیستِ دوگانه، دیگران را در فهم ما گیج می کند، و حتی به نظر من گاه خود ما را هم در فهم خودمان! این که رسانه های غربی تصویری ناسازگار با واقعیت های اجتماعی ایران نمایش میدهند صرفا ناشی از غرض ورزی آن ها نیست، بلکه بیش تر از رفتار تناقض آمیز خود ما سرچشمه می گیرد. نویسنده در بخشی از مطلب اش نشان می دهد که چگونه آن چه ایران از منظر سیاسی با توجه به وجهه ای که نمایندگان سیاست خارجی ایران به نمایش می گذارند، به نظر می رسد با حیات روزمره ی ایرانیان متفاوت است، و چگونه جالب ترین مکالمات در ایران، پشت درهای بسته رخ می دهد. شاید برای همین است که سخنان مسوولان بلندپایه وقتی در نطق های حماسی از برنامه داشتن برای تمام دنیا، منزوی کردن قدرتمندان و چیزهایی از این دست داد سخن می دهند، بسیاری دچار گیجی و حسی از بی معنایی می شوند. این اتفاق البته فقط برای سیاست مداران ما نمی افتد، در سطحی دیگر، در زندگی اجتماعی و شخصی اغلب ما، این دوگانه گی وجود دارد. آمارهایی که اخیرا مرتب در رسانه ها منتشر می شود، حتی اگر کاملا دقیق نباشند، نشانی از این دوگانه گی در خود دارند. در حالی که ایران یکی از بزرگ ترین مصرف کنندگان لوازم آرایشی است، و یکی از قطب های جراحی بینی محسوب می شود، بنا به آمار اداره بهبود تغذیه ی وزارت بهداشت، سوء تغذیه یکی از بحران های پیش روی آن به حساب می آید. این را بدون آمار هم می شود دید که در بسیاری از خانواده ها علیرغم آن که هزینه ی زیادی صرف پوشش و آرایش و دکوراسیون و خرید لوازم لوکس یا جدید می شود، کیفیت تغذیه و سبک زندگی سازگار با سلامت مورد توجه قرار نمی گیرد. سیاست مداران ما آدم هایی از جنس خود ما هستند!