تجربه ی احساس های متناقض نسبت به اشیا، مکان ها، پدیده ها، خاطره ها و آدم ها شاید تجربه ای هر روزه نباشد، اما هست و اغلب طول می کشد تا متوجه بشوی که با احساسی متناقض روبرویی، یعنی این تناقض دیر به سطح خودآگاهی ات می رسد. اما بدتر از آن این است که که نمی دانی باید با آن چه کنی تا از شرش خلاص شوی! بدمخمصه ای است.
یکی از راه حل ها برای خلاصی از شر این احساس آن است که اگر آسیبی به جایی نمی خورد، صورت مساله را پاک کنی! شی ء مورد نظر را دوربیندازی، به مکان مزبور نروی، یا رابطه ات را بگسلی. گاهی اما به این سادگی نمی توان چیزی را ترک کرد، خصوصا اگر خاطره ای باشد که هیچ عینیت فیزیکی نداردو مرتب در ذهن ات چرخ می خورد ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر