دقت کرده اید وقتی به انگلیسی برای یک «همزبان» ایمیل یا پیامک می زنید تا چه حد متن از حس و «شخصی بودن» تخلیه می شود. نمی گویم کاملا تهی می شود، اما بی گمان «خود» آدم که در لحن و نحوه ی گزینش و ترکیب کلمات نهفته است تا حد زیادی کمرنگ می شود، خصوصا برای کسی که انگلیسی را به عنوان زبان دوم و خارج از محیط آموخته است (مثل من). قطعا من در انتخاب واژه ها و ترکیب بندی جمله به فارسی و انتقال حس مورد نظرم خیلی چیره دست ترم! به فارسی خیلی مطمئن ترم که می توانم با گزینش دقیق کلمات تأثیرم را بر مخاطب کنترل کنم و این کنترل تأثیرگذاری در کنترل کیفیت ارتباط های ما خیلی مهم است.
در این مورد دست کم من چنین تجربه ای دارم و دوست دارم بدانم بقیه این وضعیت را چگونه تجربه می کنند.
حالا سؤال این است که چرا با همزبان باید به انگلیسی نوشت؟! این هم خود سؤالی است که به نظرم بخشی از پاسخ اش را در همین پست پیشاپیش داده ام.
۲ نظر:
به نظر من یک دانشجو باید به اندازه کافی به زبان انگلیسی (یا زبان علم) تسلط داشته باشد که بتواند با همکاران خود با آن زبان ارتباط سازنده و موفق برقرار کند. چیرگی به زبان دوم باید چنان باشد که تفاوت زیادی با زبان مادری متوجه نشود.
آی گفتی!دقیقا باهات موافقم واز اون بدتر اونهایی که فینگلیش می نویسند!
ارسال یک نظر