۱۴ دی، ۱۳۹۱

تقلیل شرم آور

گاهی که عکسی می بینم حاکی از رنج، فقر، درد و جنگ که از لحاظ تکنیکی و هنری بی نقص و دیدنی به نظر می رسد، اول سخت هیجان زده می شوم، لذت می برم از قابلیت و سلیقه ی عکاس ... اندکی بعد حسی از عذاب وجدان و شرم به سراغ ام می آید... شرم از این که درد و رنج مردم را موضوع حس زیبایی شناسی خودم کرده ام، رنج آن ها را تقلیل داده ام به ابژه ای برای لذت بردن ام... رنج آن ها را مثل یک کالا، مثل تابلوی منظره ای دل انگیز «مصرف» کرده ام...

ژانر

این وبلاگ های پربیننده که یه عده پای ثابت کامنت دارن و روزشون شب نمیشه اگه طرف یک پست بذاره و اینا کامنت های بی محتواشونو نذارند پای پست آب خوردن و آروغ زدن و [...] نویسنده.
(بوی حسودی میده این پست!؟ خب بده!)