۱۲ فروردین، ۱۳۹۰

رسانه ها و واقعیت

یک زمانی آرزوم این بود که روزنامه نگار بشوم. بعدا فهمیدم که این یکی از رؤیاهای افراد زیادی هم نسل من بوده است، خیلی از آن ها که پی اش را گرفتند الان در رسانه های داخلی و خارجی مشغول کارند، شهرتی به هم زده اند و ... . من اما پیگیر نشدم و حالا چه خوشحال ام که نشدم! حالا من مدت ها است که از «رسانه» بدم آمده، از تلویزیون، روزنامه، سایت خبری... . رسانه ها مثل آب خوردن دروغ می گویند. به دوستان رسانه ای بر می خورد این حرف آیا؟ مؤدبانه ترش را می گویم: رسانه ها اغلب به همه چیز رنگ می زنند، یعنی هر چیزی را هر طور رئیس شان (هر که هست) صلاح بداند جلوه می دهند. رسانه ها همه چیز را مبتذل می کنند و تقلیل می دهند به چیزهای بی محتوا و عموما صرفا حاوی ارزش تبلیغاتی. به بیان کوچه بازاری اش: «مخ ملت را می زنند»!

انعکاس خبری ماجرای گزارش جدید مؤسسه ی «The royal society» که یک موسسه انگلیسی غیرانتفاعی است از همین قماش است. این موسسه گزارشی منتشر کرده درباره ی همکاری های علمی جهانی در قرن بیست و یکم با عنوان «Knowledge, networks and nations: Global scientific collaboration in the 21st century» (خلاصه، متن کامل، نمودار اینترکتیو).

در این گزارش درباره ی ایران چی آمده است؟

کل اشاراتی که در این گزارش درباره ایران شده در این صفحات است:

ص.21. 12 سطر در صفحه دو ستونی: ایران بیشترین رشد در تعداد انتشارات مقالات علمی را داشته. همچنین بنا به «comprehensive plan for science» (که نمیدانم به فارسی کدام سند دولتی محسوب می شود، نقشه جامع علمی کشور یا...؟) دولت تعهداتی برای سرمایه گذاری 2.5میلیون دلاری در مرکز تحقیقات نانوتکنولوژی، تقویت آموزش عالی و تقویت رابطه ی صنعت و دانشگاه از طریق گسترش سرمایه گذاری در R&D تقبل کرده است.

ص47. 2 خط . علیرغم این که کشورهایی مثل امریکا و اروپایی ها و ژاپن همکاری های علمی بین المللی خود را افزایش داده اند، چین، ترکیه و ایران آن را به طور نسبی کاهش داده اند. در حالی که کشروهای جاه طلبی مثل افریقای جنوبی و عربستان سعودی آن را افزایش داده اند.

ص48. در نمودار. ایران در میان 15 کشور دیگر نشان داده شده که نه تنها درمیان کشورهای مزبور پایین ترین انتشارات را داشته، بلکه سطح همکاری های بین المللی آن مداوما کاهش یافته: از 38% در دوره اول (1996-2002) به 19% در دوره دوم (2004-2008) که از چین وترکیه هم کم تر بوده.

ص65. 17 خط. به رغم روابط پرتنش با امریکا رشد تعداد مقالات علمی مشترک بین ایرانیان و امریکاییان از دوره ی اول از 338 به 1831 در دوره ی دوم با 472% رشد روبرو بوده است.

ملاحظاتی که رسانه ها نگفته اند:

1- «تعداد انتشار مقاله» در این تحقیق، تنها با استناد به مقالات منتشر شده در پایگاه داده ی Elsevier بوده است!!! پس بقیه مقالات چه می شود؟ این نقطه ضعف بزرگی است که از میان این همه پایگاه ایندکس کننده ی انتشارات علمی فقط یک ناشر انتخاب شده است.

2- غیر از تعداد مقالات، دیگر معیارهای علم سنجی که شاخص «تولید علم» هستند چه می شود؟ مثلا تعداد استناد ها (citation)، مقالات داغ و ...

3- رشد تنها بر اساس تعداد مقالات طی دو دوره 1998-2002 و 2004-2008 حساب شده است. اگرچه نمودار اینترکتیو داخل سایت و یک نمودار در متن گزارش، تعداد مقالات را به تفکیک سال هم نشان میدهد، اما مبنای گزارش همان تعداد مقالات در دو دوره است.

4- رشد همکاری بین المللی به ویژه با امریکا نشان دهنده ی چیست؟! آیا ایرانیان با هموطنان خود در امریکا (ایرانی تبارها) بیشتر همکاری کرده اند؟ آیا این نشانه این نیست که حتی برای همکاری علمی بیش از همه «تمایل» یا «فرصت» برای همکاری با امریکا وجود دارد؟ این را حتی یک جور وابستگی نمی شود تفسیر کرد؟

5- به نظر می رسد کل اطلاعاتی که در این گزارش درباره ی ایران آمده چیز بخصوصی نیست و یک تیم تحقیقاتی خیلی معمولی هم می تواند آن را فراهم کند. از رفرنس ها مشخص است که داده های گسترده ای مورد استفاده قرار نگرفته و تحلیل های فنی هم روی آن ها نشده است.

6- مهم تر از همه این که این گزارش در مورد ایران، از «رشد» مثبت انتشار مقالات و رشد منفی همکاری های علمی بین المللی ایران حرف زده است نه «مقام و سهم ایران در تولید علم». اصلا ایران مقامی در تولید علم جهان (با ساده انگاری تمام فرض کنیم شاخص اش همان انتشار مقاله در ژورنال های Elsevier باشد) ندارد. سهم ایران در تولید علم در نمودار دایره ای متن گزارش، جزو others (یعنی بقیه جهان) به حساب آمده بس که ناچیز بوده و اصلا اسمی از ایران در این نمودار نیست!

7- برای اظهارنظر در امور علم سنجی اعتبار این مؤسسه رویال ساینس سوسایتی اصلا چه قدر هست؟!

دو سوال دیگر:
1- این «رشد تولید علم» که رسانه ها گفتند چه حاصلی برای ایران داشته است؟ آیا به همان نسبت به بهبود روندها و کیفیت زندگی در ایران انجامیده است؟ یا وابستگی ما روز به روز به علم وتکنولوژی خارجی بیشتر شده است؟ جایگاه رشد علوم انسانی کجا است؟
2- سرمایه گذاری در تکنولوژی های بسیار پرستیژزا و همزمان بسیار پرهزینه مثل هسته ای، نانو و سلول های بنیادی در ایران آیا بیش از آن که با توسعه و بهبود کیفیت زندگی در کشور مرتبط باشد تاکتیکی برای مصرف تبلیغاتی داخلی و جهانی نیست؟ در چند خطی که در گزارش موسسه فوق درباره ی ایران آمده به مرکز تحقیقات فناوری نانو و مشارکت ایران در پروژه ی سزامی اشاره شده است. این کافی نیست که جاه طلبی و خودشیفتگی یک عده ارضا شود بی این که نیازی به فکر کردن به کیفیت زندگی روزمره باشد؟

حالا باید بنشینیم و روزها و هفته ها «با افتخار و سربلندی» هر چه تمام تر، خبر رشد «شگفت انگیز» علمی و فنی ایران را که «غرب هم به آن معترف است» در بوق و کرنا و تریبون های رسمی و مصاحبه های مطبوعاتی بشنویم و «حالشو ببریم»!


پ.ن1. کسی نکته ی دیگری به ذهن اش می رسد که اضافه کند؟
پ.ن.2. به نظرتان بد نیست این جور نوشته ها را Share کنید ملت ببینند؟!

هیچ نظری موجود نیست: