کسی که از «غیبت کردن» به صورت یک رویه ی دائمی و سیستماتیک در میان شبکه ای از افرادی که یکدیگر را می شناسند، استفاده می کند، این رویه را به عنوان مکانیزمی از پیش برنامه ریزی شده برای کنترل همه ی افراد شبکه اتخاذ کرده است. داشتن اطلاعات و نداشتن قید اخلاقی برای انتقال و انتشار اطلاعات درباره دیگران (و اغلب همراه با ارائه ی تفسیر ، نقد و قضاوت رفتار آن ها) به او قدرت فوق العاده ای می دهد. این وضعیت دیگرانی را که فاقد این اطلاعات هستند، یا برای انتشار اطلاعات و نقد غیابی دیگران محذوریت اخلاقی دارند، در شرایط نابرابر قدرت قرار میدهد. او از این رویه به مثابه ی تاکتیک تعامل بهره می برد. این تاکتیک از دو راه برای او کارکرد دارد:
1- او می تواند بر تصمیمات افراد شبکه با دستکاری دیدگاه ها و قضاوت های آن ها نسبت به هم تاثیر بگذارد و بدین ترتیب می تواند کل افراد شبکه را در راستای اهداف و مقاصد و خواسته های خودش مدیریت کند، به بازی بگیرد، و کنترل کند.
2- از آن جا که به تدریج این تاکتیک خاص او توسط اعضای شبکه شناسایی خواهد شد و او از گردش این اطلاعات در شبکه اطمینان نسبی می یابد، تداوم این رفتار به او کمک می کند تا با نشان دادن چنین قدرتی در به گردش انداختن اطلاعاتِ مثبت و منفی در مورد اعضای شبکه، از افراد به نفع خودش امتیاز بگیرد!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر