۰۱ تیر، ۱۳۹۴

ژانر: توصيه


اينا كه وسط بحث و تبادل نظر خيلي چيزها (خصوصا خواندني‌جات) رو «توصيه» مي‌كنند، اونم «به شدت»؛ و اصلا «پيشنهاد كردن» تو كت‌شون نمي‌ره!


-          
- فرق توصيه و پيشنهاد كم نيست!

۲۶ خرداد، ۱۳۹۴

خلاصه‌

خلاصه‌ي كلام اين كه:

برو قوي شو اگر راحت جهان طلبي / كه در نظام طبيعت، ضعيف پامال است


- متأسفانه اينو هي يادم مي‌ره! چند سال يك‌بار كه تجارب  زيسته‌ي«پامال»شده‌گي‌م انباشت مي‌شه و به خرخره‌م مي‌رسه، ياد اين شعر ميفتم!


راستي چرا يادم مي‌رود!؟ شايد به اين دليل كه ميانه‌ي خوبي با «ترحم براي خود» و دل سوختن براي خود و ناله و فغان ندارم...



- شعر از علي اكبر آزادي متخلص به گلشن آزادي  (1280-1353)

۱۵ خرداد، ۱۳۹۴

نيم‌نگاه

1.
اين روزنامه‌نگارايي كه اخيرا ياد گرفته‌ان، برن يه نيم‌نگاهي به مجلات علمي-پژوهشي داخلي بندازند و يه گزارش از يك مقاله درست كنن و بندازن در شبكه‌هاي اجتماعي بچرخه.

2.
اينا كه خودشون تحصيل‌كرده‌اند اما معلوم نيست چرا فقط منتظرن ببينن روزنامه‌نگاراي مذكور كدوم مقاله رو براشون انتخاب مي‌كنن كه بندازن تو شبكه‌هاي آنلاين رفقاشون، و يه خودي نشون بدن!

۱۳ خرداد، ۱۳۹۴

ژانر



دانشجو يا تحصيل‌كرده‌اي كه توي كيف‌اش قلم و كاغذ نداره.

ژانر: بي‌آيينه

زني كه توي كيف‌اش آيينه نداره.

(و هيچ وقت فكر نكرده اين نقصان بزرگي‌ه ! و هر وقت تو مغازه‌ها چشم‌اش به آيينه‌ي كيفي زنانه افتاده و حتي ظاهر محصول به نظرش جذاب اومده، از خودش پرسيده: «خب! اين به چه درد مي‌خوره كه پول بدم بالاش؟»