مي گويد: «دولت بايد حج را ممنوع كنه، حداقل براي مدتي... چون حكومت
ما تا حالا قاطعيت نداشته و هر بار بهمون بي احترامي كردن، تو فرودگاه، اين
ور و اون ور، دولت سكوت كرده، حالا اين
قدر اينا به ما بي حرمتي مي كنن و اين اتفاق افتاد».
حوصله بحث كردن ندارم، حد و حدود سوادش را هم نمي دانم. سعي ميكنم حرف
را ساده كنم: «خب، اگه دولت اين كار رو بكنه، باز هم ممكنه نارضايتي ايجاد بشه،
باز آدم هايي وجود خواهند داشت كه معترض چنين تصميمي بشن و دل شون بخواد برن». نمي
گويم كه : «حضرت! آزادي سفر و جا به جايي، ماده 13 اعلاميه جهاني حقوق بشر است، و
دولت ها به اين سادگي حق ندارند مانع سفر و جابه جايي كسي شوند. و هر بار هم شده
اند معترضان زيادي وجود داشته. حالا شما اصرار داريد كه دولت بايد مانع سفر مردم
بشود و آزادي انتخاب مقصد را از آن ها سلب كند!؟ جل الخالق!».
گاهي واقعا فكر ميكنم اين ملت خودش هم نمي داند چه مي خواهد!
در مورد اين سرگشتگي عمومي حرف زياد دارم...