دقت کردهاید درست روز و شب نزدیک به امتحان کلی ایدههای جالب برای نوشتن و کارهای دیگر به سراغ آدم میآید یا علاقهاش نسبت به خیلی از کارهایی که قبلاً هیچ تمایلی برای انجام دادنشان نداشته جلب میشود؟!
لابد روانشناسها به این میگویند «مکانیزم دفاعی در برابر درس خواندن».
در حاشیه: از صبح «توی دلم رخت میشورن». میدانم کمی احمقانه است پس از یک عمر امتحان دادن...
۳ نظر:
غالبا کلی هم مطلب برای وبلاگ به ذهن آدم میرسه. ولی وقتی امتحان را دادی دیگر نه حوصله هیچکدوم از اون کارها را داری و نه نوشتن مطالب را!!
مندر تمام طول عمرم فقط يه دوره تمام بازيهاي فوتبال جام جهاني را تا 2 نصف شب نشستم ديدم اونم سالب بود كه كنكو داشتم ومن چهارم دبيرستان بودم وبعد از اون حتي يه بازي هم نديدم. .
راست می گی ها! مثل من که که واسه امتحان آمار خودم رو کشتم و آخرش افتضاح دادم. آخه چرا؟
ارسال یک نظر