بگذریم. یکی از جالب ترین آگهی های تبلیغاتی اش مربوط به یک جور صندلی ماساژور بود: توی صفحه آ.4 ، بالا عکس صندلی را انداخته بود و پایین عکس یک مرد مسن با موهای سفید و بلند در حال مدیتیشن! تناقضی که در این آگهی وجود دارد و شاید کسی هم به آن توجهی نکند در این است که کسی که اهل مراقبه است با نیروی درون اش و پرورش روح اش به آرامش می رسد و حالا لابد این صندلی ماساژور قرار است جایگزین شود و چنین آرامشی را بدون پرورش قوای روحی (و فقط با اتکا به قوای جیبی!) برای آدم ها به ارمغان بیاورد! این تقلیل گرایی واقعا شرم آور است و فکر می کنم خطایی است که این روزها زیاد مرتکب می شویم: عوضی گرفتن چیزها. خصوصا وقتی «مصرف»، مُسکن هر دردی قرار است بشود.
پی نوشت بی ربط: این که گاهی فونت نوشته ها ناموزون است یا در میانه ی نوشته تغییر می کند، به اختیار من نیست! به خاطر مشکلی جدید وناآشنا گاهی بلاگر چنین رفتاری ازش سر می زند و فونت را به دلخواه تغییر شکل وا ندازه می دهد.