احتمالا خیلی ها نام «پیمایش جهانی ارزش ها» را شنیده اند. اطلاعات جالبی از این طرح روی سایت آن قرارداده شده است. به جز داده های طولی پروژه با فرمت های مختلف، سوالات، کدبوک ها و مستندات طرح هم موجود است. فایل داده ها برای سه نرم افزار SPSS, SAS, STAT روی سایت قرار داده شده که می توانید به رایگان دانلود و تحلیل های مورد نظرتان را روی آن ها انجام دهید. اگر حال یا مهارت استفاده از نرم افزارهای آماری را نداشته باشید می توانید به صورت آنلاین تحلیل های سریع از داده ها بگیرید که به صورت جدول فراوانی، جدول متقاطع، نمودار میله ای بر حسب سوالات مختلف برای مقایسه کشورها بر حسب داده های سال های مشخص ارایه می شود.
اما نتایج تحلیل گسترده ی داده ها هم به طور مختصر در بعضی صفحات این سایت آمده است که یکی از مهم ترین آن ها نتیجه ی زیر است:
براساس داده های این پیمایش ها دو خوشه ی ارزش های سنتی/ سکولار[عرفی]-عقلانی و ارزش های بقا/خودابرازی به دست آمده که بیش از 70% واریانس تفاوت بین کشورها را در ده شاخص تبیین می کند. این شاخص ها خود همبستگی قوی با دیگر جهت گیری های مهم دارند. [«نقشه ی فرهنگی» جهان بر اساس همین دو خوشه ی ارزش ها تهیه شده که در زیر می بینید. می توانید ایران را در منطقه ی سبز پررنگ پیدا کنید]
بعد ارزش های سنتی/ سکولار-عقلانی تقابل بین جوامعی را که مذهب در آن ها خیلی مهم و خیلی کم اهمیت است نشان می دهد. جوامع نزدیک به قطب سنتی بر اهمیت روابط والد-فرزند و تفاوت قدرت، ارزش های سنتی خانواده، ردّ طلاق، سقط جنین و خودکشی تاکید می کنند. این جوامع سطح بالای غرور ملی و بینشی ناسیونالیستی دارند. جوامع دارای ارزش های سکولار-عقلانی در تمام موارد بالا ترجیحات متضادی دارند.
دومین بعد مهم واریانس بین کشوری به گذار از جامعه ی صنعتی به جامعه ی فراصنعتی مربوط است که قطب بندی بین ارزش های بقا و خودابرازی را منعکس می کند. ثروت بی سابقه ای که طی نسل های گذشته در جوامع پیشرفته انباشته شده به این معنا است که سهم روزافزونی از جمعیت در محیطی پرورش یافته اند که نیازهای بقای شان تضمین شده است. بنابراین اولویت ها از تاکید شدید بر اقتصاد و امنیت جسمانی به سمت تاکید فزاینده بر بهزیستی ذهنی، خودابرازی و کیفیت زندگی کشیده شده است. اینگلهارت و بیکر (2000) شواهدی یافتند که در اکثر کشورهای صنعتی جهت گیری ها از ارزش های سنتی به سکولار-عقلانی تغیییر کرده است. اما وقتی جامعه ای کاملا صنعتی شد و شروع به تبدیل شدن به جامعه ی دانایی محور [knowledge society] کرد، مدرنیزاسیون دیگر روند خطی ندارد و جهت گیری جدیدی از ارزش های بقا به سمت تاکید بر ارزش های خودابرازی پیدا می کند.
جزء اصلی این ارزش نوپدید، مستلزم قطبی شدن بین ارزش های مادی گرایانه و فرامادیگرایانه است. این قطبی شدن منعکس کننده ی تغییر فرهنگی ای است که بین نسل هایی در حال ظهور است که نیازهای بقای شان تضمین شده است. ارزش های خود-ابرازی اولویت بالایی به حفاظت محیط، مدارا با ناهمگونی و تقاضای رو به رشد برای مشارکت در تصمیم گیری در حیات اقتصادی و سیاسی می دهد. این ارزش ها قطبی شدن در مدارا با برون گروه ها شامل خارجی ها، همجنس گرایان و برابری جنسیتی را نشان می دهد. این تغییر ارزش ها شامل تغییر ارزش های فرزندپروری هم می شود، از تاکید بر کار سخت تا تاکید بر تخیل و مدارا به عنوان ارزش های مهم برای آموختن به فرزندان. این ها با حسی از بهزیستی ذهنی همراه است که به جوّ مدارا، اعتماد و تساهل سیاسی می انجامد. سرانجام، کشورهایی که رتبه ی بالایی در ازرش های خودابرازی دارند رتبه های بالایی در اعتماد بین شخصی نیز دارند.
این امر یک فرهنگ اعتماد و مدارا ایجاد می کند که در آن مردم ارزش نسبتا بالایی برای آزادی فردی و خودابرازی قایل اند و جهت گیری های فعال سیاسی دارند. این ها دقیقا صفاتی هستند که متون فرهنگ سیاسی برای دموکراسی بسیار مهم تلقی می کنند. [مأخذ]
جدول داده ها در مورد ایران هم نشان میدهد که در موج سوم (1995) و چهارم (2000) تفاوت قابل ملاحظه ای در این دو متغیر وجود دارد که گذار به سمت ارزش های سکولار-عقلانی و خودابرازی را نشان می دهد.
اگرچه فایل داده های این پیمایش ها در درسترس است، اما عجالتا بخشی از نتایج این پیمایش ها که در کتاب نوگرایی و فرانوگرایی اینگلهارت آمده است به طور مختصر در این سایت ارایه شده است. نمودارهای بسیار جالبی برگرفته از این کتاب در این صفحه وجود دارد. فقط عیب ای این است که تصاویر اسکن شده اند و بعضی از آن ها را به سختی می توان دید و خواند. به علاوه نمودارهای این صفحه تقریبا همگی از داده های پیمایش هایی تهیه شده اند که ایران در نمونه ی آن ها نبوده، بنابراین دنبال ایران نگردید!
در ایران مرکز افکارسنجی دانشجویان مجری پرسشگری طرح بوده است. من پرسشنامه ی پیمایش را به فارسی روی سایت پیدا نکردم که لینک بدهم، اما نسخه ای از آن را در اختیار دارم.
پی نوشت:
1- این پست حاوی تصویر است. ممکن است در فید تصویر دیده نشود.
2- مصاحبه با دکتر گودرزی درباره ی پیمایش ارزش ها و نگرش های ایرانیان که احتمالا با ایده گرفتن از پیمایش جهانی ارزش ها طراحی شده بود.
اما نتایج تحلیل گسترده ی داده ها هم به طور مختصر در بعضی صفحات این سایت آمده است که یکی از مهم ترین آن ها نتیجه ی زیر است:
براساس داده های این پیمایش ها دو خوشه ی ارزش های سنتی/ سکولار[عرفی]-عقلانی و ارزش های بقا/خودابرازی به دست آمده که بیش از 70% واریانس تفاوت بین کشورها را در ده شاخص تبیین می کند. این شاخص ها خود همبستگی قوی با دیگر جهت گیری های مهم دارند. [«نقشه ی فرهنگی» جهان بر اساس همین دو خوشه ی ارزش ها تهیه شده که در زیر می بینید. می توانید ایران را در منطقه ی سبز پررنگ پیدا کنید]
نقشه ی فرهنگی جهان |
بعد ارزش های سنتی/ سکولار-عقلانی تقابل بین جوامعی را که مذهب در آن ها خیلی مهم و خیلی کم اهمیت است نشان می دهد. جوامع نزدیک به قطب سنتی بر اهمیت روابط والد-فرزند و تفاوت قدرت، ارزش های سنتی خانواده، ردّ طلاق، سقط جنین و خودکشی تاکید می کنند. این جوامع سطح بالای غرور ملی و بینشی ناسیونالیستی دارند. جوامع دارای ارزش های سکولار-عقلانی در تمام موارد بالا ترجیحات متضادی دارند.
دومین بعد مهم واریانس بین کشوری به گذار از جامعه ی صنعتی به جامعه ی فراصنعتی مربوط است که قطب بندی بین ارزش های بقا و خودابرازی را منعکس می کند. ثروت بی سابقه ای که طی نسل های گذشته در جوامع پیشرفته انباشته شده به این معنا است که سهم روزافزونی از جمعیت در محیطی پرورش یافته اند که نیازهای بقای شان تضمین شده است. بنابراین اولویت ها از تاکید شدید بر اقتصاد و امنیت جسمانی به سمت تاکید فزاینده بر بهزیستی ذهنی، خودابرازی و کیفیت زندگی کشیده شده است. اینگلهارت و بیکر (2000) شواهدی یافتند که در اکثر کشورهای صنعتی جهت گیری ها از ارزش های سنتی به سکولار-عقلانی تغیییر کرده است. اما وقتی جامعه ای کاملا صنعتی شد و شروع به تبدیل شدن به جامعه ی دانایی محور [knowledge society] کرد، مدرنیزاسیون دیگر روند خطی ندارد و جهت گیری جدیدی از ارزش های بقا به سمت تاکید بر ارزش های خودابرازی پیدا می کند.
جزء اصلی این ارزش نوپدید، مستلزم قطبی شدن بین ارزش های مادی گرایانه و فرامادیگرایانه است. این قطبی شدن منعکس کننده ی تغییر فرهنگی ای است که بین نسل هایی در حال ظهور است که نیازهای بقای شان تضمین شده است. ارزش های خود-ابرازی اولویت بالایی به حفاظت محیط، مدارا با ناهمگونی و تقاضای رو به رشد برای مشارکت در تصمیم گیری در حیات اقتصادی و سیاسی می دهد. این ارزش ها قطبی شدن در مدارا با برون گروه ها شامل خارجی ها، همجنس گرایان و برابری جنسیتی را نشان می دهد. این تغییر ارزش ها شامل تغییر ارزش های فرزندپروری هم می شود، از تاکید بر کار سخت تا تاکید بر تخیل و مدارا به عنوان ارزش های مهم برای آموختن به فرزندان. این ها با حسی از بهزیستی ذهنی همراه است که به جوّ مدارا، اعتماد و تساهل سیاسی می انجامد. سرانجام، کشورهایی که رتبه ی بالایی در ازرش های خودابرازی دارند رتبه های بالایی در اعتماد بین شخصی نیز دارند.
این امر یک فرهنگ اعتماد و مدارا ایجاد می کند که در آن مردم ارزش نسبتا بالایی برای آزادی فردی و خودابرازی قایل اند و جهت گیری های فعال سیاسی دارند. این ها دقیقا صفاتی هستند که متون فرهنگ سیاسی برای دموکراسی بسیار مهم تلقی می کنند. [مأخذ]
جدول داده ها در مورد ایران هم نشان میدهد که در موج سوم (1995) و چهارم (2000) تفاوت قابل ملاحظه ای در این دو متغیر وجود دارد که گذار به سمت ارزش های سکولار-عقلانی و خودابرازی را نشان می دهد.
اگرچه فایل داده های این پیمایش ها در درسترس است، اما عجالتا بخشی از نتایج این پیمایش ها که در کتاب نوگرایی و فرانوگرایی اینگلهارت آمده است به طور مختصر در این سایت ارایه شده است. نمودارهای بسیار جالبی برگرفته از این کتاب در این صفحه وجود دارد. فقط عیب ای این است که تصاویر اسکن شده اند و بعضی از آن ها را به سختی می توان دید و خواند. به علاوه نمودارهای این صفحه تقریبا همگی از داده های پیمایش هایی تهیه شده اند که ایران در نمونه ی آن ها نبوده، بنابراین دنبال ایران نگردید!
در ایران مرکز افکارسنجی دانشجویان مجری پرسشگری طرح بوده است. من پرسشنامه ی پیمایش را به فارسی روی سایت پیدا نکردم که لینک بدهم، اما نسخه ای از آن را در اختیار دارم.
پی نوشت:
1- این پست حاوی تصویر است. ممکن است در فید تصویر دیده نشود.
2- مصاحبه با دکتر گودرزی درباره ی پیمایش ارزش ها و نگرش های ایرانیان که احتمالا با ایده گرفتن از پیمایش جهانی ارزش ها طراحی شده بود.