۱۳ بهمن، ۱۳۹۱

رضایت زناشویی: امروز، دیروز

چرا سکس تا بدین حد اهمیت یافته که همه جا صحبت از اهمیت بنیادین آن در رضایت زناشویی و به عنوان عامل مهمی در طلاق از آن نام برده میشود؟


اولا تا پیش از این سکس جایگاه ویژه و والای فعلی را در حوزه ی زناشویی و رضایت زناشویی نداشته است. دست کم تا آن جا که به یاد داریم عامل رضایت و نارضایتی از رابطه زناشویی یا طلاق به حساب نمی آمده. اما در سال های اخیر رضایت جنسی به گفتمان غالب یا دست کم بسیار با اهمیت در بحث از رابطه ی زناشویی و رضایت یا اختلافات زناشویی تبدیل شده است. در این گفتمان نوپدید، به نظرم سکس رضایتبخش نشانه ای مادی از بعد غیرمادی رابطه¬ی زناشویی است.

امروز برای زنان سکس رضایتبخش نشانه ای از علاقه و محبت همسر است. یکی از صورت های عملیاتی شده ی محبت است. برای مردان نشانه ی به رسمیت شناختن قدرت، شایستگی و توانایی مرد و پذیرش کامل او توسط همسر است. بنابراین سکس رضایتبخش فقط یک نشانه است نه این که فی نفسه هدف باشد(برخلاف آن چه تصور و بیان میشود). از آن جا که برای انسان درک چیزهای مادی و فیزیکی همیشه ساده تر بوده و هست، درک نشانه های فیزیکی چیزهای غیر مادی، کیفی و غیرقابل سنجش ساده تر است. فعالیت هایی که حول موجودیت های مادی سازمان می یابد، ساده تر قابل فهم و پذیرش است. چنین است که سکس برای زن و مرد حالت نشانه ای پیدا میکند و این عامل اهمیتش در زمانه ی حاضر در جامعه ی فعلی مامیشود. تا پیش از این شاید نشانه های مادی دیگری وجود داشته است که نشانه ی محبت (به زن) یا پذیرش (ِ مرد) تلقی می شده است. از جمله این که اثبات تعهد مرد در فراهم آوردن امکانات مادی زندگی دال بر علاقه ی او به زن تلقی می شده و فراهم کردن امکان آسایش خانواده در خانه و سازش با مرد و پذیرفتن ریاست و عاملیت مرد در تصمیم گیری های مهم زندگی برای زن نشان علاقه به همسر محسوب می شده است. چه بسا حتی شأنی که علاقه ومحبت امروز در زندگی زوجین دارد پیش از این نداشته است. خانواده واحدی کارکردی تلقی می شده که درست کارکردن آن از لحاظ کارکردی برای رضایت زوجین از زندگی زناشویی کفایت می کرده است.

هیچ نظری موجود نیست: