در سال هاي اخير و خصوصا بعد از انتخابات 92، اتفاق هاي جالبي در حال وقوع است. اين اتفاقات را چگونه مي توان تحليل كرد؟
-در سال هاي اخير، دانشگاهيان ايراني مقيم خارج از كشور مدرسه¬هاي تابستاني در ايران برگزار مي كنند.
-اخيرا كنفرانس ibridge (برلين- 2015) كارآفرينان و ايده پردازهاي جوان ايراني مقيم داخل كشور را به ابتكار ايرانيان خارج در اروپا گردهم آورد تا مبادله تجربه داشته باشند. گاه به گاه خبر كنفرانس هاي ديگر غيرسياسي و عملگرايانه به منظور مبادله تجارب و دانش بين داخل و خارج به گوش مي رسد (از جمله كنفرانس بين المللي اقتصاد ايران در بوستون-2014).
-در روزهاي اخير، پيرو داغ شدن مخالفت ها در كنگره امريكا عليه توافق هسته اي ايران، از سوي ايرانيان مقيم خارج تظاهرات در شهرهاي مختلف دنيا براي اعلام حمايت از توافق سازماندهي شده است. همچنين گروهي ديگر تلاش كردند با توليد ويديو و همرسان كردن آن، از ايرانيان مقيم امريكا بخواهند تا با تماس با نمايندگان كنگره خواستار تاييد توافق هسته اي شوند....
اين ها به نظر مي رسد اتفاق هاي تازه اي در فضاي اجتماعات ايراني خارج از ايران است تا پيش از اين آن ها جماعت پراكنده و سر درگريباني ديده مي شدند كه جز آه و ناله در دوري از وطن، گاه ناسزاگويي به حاكميت و گاه توصيفي از رنج رانده¬شده¬گي از وطن و بي لياقتي كشور براي نگهداشت اين استعدادهاي شگفت، چيزي ازشان شنيده نميشد. اينك اما دست كم گروهي از آن ها از لاك انفعال بيرون آمده اند و به نظر ميرسد در صدد برآمده اند مشاركت و سهمي براي بهبود اوضاع در داخل كشور داشته باشند. اين اتفاق فرخنده را به فال نيك بايد گرفت.
به نظرم اين پيوندها را به ويژه بايد مديون گسترش ارتباطات و رسانه ها دانست. همچنين نشانه اي است از آشناتر شدن جماعت ايرانيان در خارج با شيوه هاي تاثيرگذاري بر روندهاي سياسي و اجتماعي، و يادگيري روش هاي مشاركت مدني در جوامع مقصد.
گسترش ارتباطات و تماس هاي مداوم و روزمره با خانواده و دوستان، مطلع شدن از جزئيات اخبار و زندگي روزانه در ايران از طريق رسانه ها و شبكه هاي اجتماعي، باعث شده است كه ارتباط عاطفي ايرانيان خارج با داخل قطع نشود و احساسي از همبستگي با / و مسئوليت نسبت به جامعه و كساني كه آن ها را ترك كرده اند در ميان ايرانيان مقيم خارج قوت بگيرد. همچنين رواج و رونق ادبيات مشاركت مدني در دو دهه اخير در ايران، خيل مهاجران جديد از ايران به غرب را نسبت به شيوه هاي مشاركت مدني موثر(به ويژه شيوه هاي هنجاري و نهادي شده) در آن جوامع حساس كرده است. به نظر مي رسد آن ها هم اكنون در حال آزمودن اين شيوه ها به نفع كشور و مردم شان هستند.
-در سال هاي اخير، دانشگاهيان ايراني مقيم خارج از كشور مدرسه¬هاي تابستاني در ايران برگزار مي كنند.
-اخيرا كنفرانس ibridge (برلين- 2015) كارآفرينان و ايده پردازهاي جوان ايراني مقيم داخل كشور را به ابتكار ايرانيان خارج در اروپا گردهم آورد تا مبادله تجربه داشته باشند. گاه به گاه خبر كنفرانس هاي ديگر غيرسياسي و عملگرايانه به منظور مبادله تجارب و دانش بين داخل و خارج به گوش مي رسد (از جمله كنفرانس بين المللي اقتصاد ايران در بوستون-2014).
-در روزهاي اخير، پيرو داغ شدن مخالفت ها در كنگره امريكا عليه توافق هسته اي ايران، از سوي ايرانيان مقيم خارج تظاهرات در شهرهاي مختلف دنيا براي اعلام حمايت از توافق سازماندهي شده است. همچنين گروهي ديگر تلاش كردند با توليد ويديو و همرسان كردن آن، از ايرانيان مقيم امريكا بخواهند تا با تماس با نمايندگان كنگره خواستار تاييد توافق هسته اي شوند....
اين ها به نظر مي رسد اتفاق هاي تازه اي در فضاي اجتماعات ايراني خارج از ايران است تا پيش از اين آن ها جماعت پراكنده و سر درگريباني ديده مي شدند كه جز آه و ناله در دوري از وطن، گاه ناسزاگويي به حاكميت و گاه توصيفي از رنج رانده¬شده¬گي از وطن و بي لياقتي كشور براي نگهداشت اين استعدادهاي شگفت، چيزي ازشان شنيده نميشد. اينك اما دست كم گروهي از آن ها از لاك انفعال بيرون آمده اند و به نظر ميرسد در صدد برآمده اند مشاركت و سهمي براي بهبود اوضاع در داخل كشور داشته باشند. اين اتفاق فرخنده را به فال نيك بايد گرفت.
به نظرم اين پيوندها را به ويژه بايد مديون گسترش ارتباطات و رسانه ها دانست. همچنين نشانه اي است از آشناتر شدن جماعت ايرانيان در خارج با شيوه هاي تاثيرگذاري بر روندهاي سياسي و اجتماعي، و يادگيري روش هاي مشاركت مدني در جوامع مقصد.
گسترش ارتباطات و تماس هاي مداوم و روزمره با خانواده و دوستان، مطلع شدن از جزئيات اخبار و زندگي روزانه در ايران از طريق رسانه ها و شبكه هاي اجتماعي، باعث شده است كه ارتباط عاطفي ايرانيان خارج با داخل قطع نشود و احساسي از همبستگي با / و مسئوليت نسبت به جامعه و كساني كه آن ها را ترك كرده اند در ميان ايرانيان مقيم خارج قوت بگيرد. همچنين رواج و رونق ادبيات مشاركت مدني در دو دهه اخير در ايران، خيل مهاجران جديد از ايران به غرب را نسبت به شيوه هاي مشاركت مدني موثر(به ويژه شيوه هاي هنجاري و نهادي شده) در آن جوامع حساس كرده است. به نظر مي رسد آن ها هم اكنون در حال آزمودن اين شيوه ها به نفع كشور و مردم شان هستند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر