۰۶ بهمن، ۱۳۸۵

در حاشیه‌ی یک مصاحبه‌ی صمیمی (!)

: «به خدا، به پیر به پیغمبر، من و داداشم و بابام و عموم و نوه دایی پسر عمه‌ام و همسایه بغلی و همسایه‌ی دو کوچه اونورتر و همه‌ی رفقام از مهدکودک تا دانشگاه؛ همه‌مون هم دانشگاه رفتیم همه نخبه‌ایم. آخه چرا هیچکی باور نمی‌کنه؟ هر کی باور نداره بیاد یه تست DNA بگیره خودش می‌فهمه که نخبه‌گی تو خونواده‌ی ما ژنتیکیه به خدا...»

۰۱ بهمن، ۱۳۸۵

طنز یا مضحکه

دکتر محسن گودرزی تحلیلی جامع و خواندنی نوشته‌ است در روزنامه‌ی اعتماد ملی با این عنوان: « رپرتاژ آگهي در سريال باغ مظفر ؛ حذف نشانه‌هاي تمايز » :
«شخصيت ساده‌لوح و عقب‌مانده داستان (مثلاً مراد يا منصور) در برابر دوربين مي‌ايستند و درباره قيمت سوخت و يارانه سخن مي‌گويند. هيچ تمهيدي بهتر از اين نمي‌توانست از گزاره‌اي درباره <اتلاف بنزين و هزينه‌اي كه بر اقتصاد ملي تحميل مي‌كند>، <پيامي> چنين مضحك بسازد.... اين روش اگر نقطه آغاز روالي جديد در تهيه برنامه‌هاي تلويزيوني باشد، از كل تلويزيون يك بسته بزرگ تبليغي مي‌سازد. اتهامي كه تلويزيون پيوسته مي‌كوشيد ار آن بگريزد و خود را نه يك دستگاه تبليغي كه دانشگاه معرفي كند. »

امتحان

از آن جا که در این ولایت خیلی چیزها روند معکوس را طی می کند، کشف جدیدم این است که در نظام آموزشی هم چنین است. ظاهراً منطقی این است که محتوای درس باید شیوه‌ی ارزشیابی را تعیین کند اما در این سیستمی که ما داریم این شیوه‌ی ارزشیابی است که نحوه‌ی یادگیری و محتوای دانشِ یادگیرنده را تعیین می‌کند! این که صنعت نشر و تولید کتاب‌های کمک درسی و تست (در کنار کتاب‌های درسی) و انتشار نمونه سؤالات آزمون‌های سال‌های پیشین، به طرز خیره‌کننده‌ای رشد کرده است و این که «جزوه»‌ی درسی استاد تا حد متن مقدس (!) ارزش و اعتبار یافته‌ است دقیقاً نشانه‌ی همین رویکرد بیمار است. شیوه‌های مرسوم ارزشیابی (تست و امتحان تشریحی به نحوی‌که رایج و معرف حضور همگان هست) مفهومی به شدت سطحی، ناقص و بلکه مضر از «یادگیری» را ترویج می‌کند، مفهومی که در آن هدف از یادگیری، آموختن نیست؛ بلکه امتحان دادن و با موفقیت امتحان را پشت سرگذاشتن است!
چنان که اکنون از نزدیک می‌بینم در رشته‌هایی مثل رشته‌های علوم انسانی که حجم متون تئوریک بالا است این معضل دوچندان است، امتحان به شیوه‌ی سنتی نیاز چندانی به قدرت تحلیل، استنباط و دقت‌نظرهای خاص توسط شخص یادگیرنده ندارد و به این ترتیب در این رشته‌‌ها یک دانشجو یا دانش‌‌آموز خوب ممکن است چیزی بیش از یک ماشین حافظه‌ی قدرتمند نباشد! پس کلیشه‌هایی که در مورد این رشته‌ها ساخته شده چندان هم بیراه نیست. شیوه‌ی ارزشیابی مبتنی بر حافظه به طور ضمنی به دانش‌آموز و دانشجو می‌آموزد که به محض آن که چیزی برای‌اش قابل درک نبود آن را به حافظه بسپارد و بدین ترتیب به راحتی نمره‌ای مطلوب در امتحان نیز کسب کند، نمره‌ای که با تفاصیل پیش‌گفته بریا سنجش میزان دانش شخص، فاقد اعتبار است.

پ.ن: اعتراف کنم که: آن‌چه گفتم تنها مروری بر تجربه‌ای شخصی و کوتاه‌مدت از «تحصیل» در این رشته است و اطلاعی تئوریک و قابل استناد در مورد شیوه‌های سنجش و ارزشیابی ندارم، به علاوه‌ی آن که اساساً تجربه‌ی تدریس و متعاقب‌اش ارزشیابی هم ندارم! به همین دلیل با شیوه‌های دیگری که برای ارزشیابی وجود دارد و مشکلات احتمالی و عملی آن چندان آشنا نیستم.

۲۹ دی، ۱۳۸۵

آیــیـنه‌

آیینه، هر روز چند بار‌ -خیلی بیش از یک بار و دو بار و ...- تمام‌‌قد روبروی‌ات می‌ایستد و با صداقتی بی‌نظیر با تو حرف می‌زند، آیینه فقط رنگ و روی چهره و فرم مو و لباس‌ات را به‌ات نشان نمی‌دهد، بل درونی‌ترین حس‌هات و خلق‌وخوی روزانه‌ات را بی‌آن‌ که درکی روشن و خودآگاه از آن‌ها و علت‌هاشان داشته باشد به دقیق‌ترین شکل ممکن و با ظرافت هرچه تمام‌تر، در برابرت منعکس می‌کند؛ آیینه‌ای که شکستنی نیست...
این آیینه، فرزند تو است.

۲۵ دی، ۱۳۸۵

باغ مزخرف، ملت شریف و وقاحت تلویزیون

شرم‌آور است که در تلویزیونی که با پول مردم اداره می‌شود، به اعتبار شهرت و محبوبیتی که یک گروه برنامه‌ساز نزد مردم کسب کرده، مشتی ( بخوانید انبوهی) تبلیغات تجاری صریح در کمال بی‌سلیقه‌گی در «متن» سریال تلویزیونی (و نه در آگهی‌های بازرگانی قبل، بعد و میان‌ برنامه و زیرنویس‌ها) به خورد مردم داده شود؛ بی آن که بیننده حق انتخابی داشته باشد. گو این که اگر سلیقه هم به خرج می دادند این حجم عظیم تبلیغات تجاری در متن برنامه‌های تلویزیون دولتی هیچ‌گونه توجیهی ندارد. معلوم نیست اگر این سریال مقبولیت و جذابیت بعضی کارهای پیشین این گروه را می‌داشت چه اندازه می‌توانست برای تلویزیون پول‌ساز باشد!
کسی چه می‌داند شاید هم این هنوز از نتایج سحر باشد! یادمان هست که در تجربه‌ی قبلی (نقطه چین) فقط محصولات یک شرکت تبلیغ می‌شد و در این سریال هر روز یکی اضافه می‌شود! البته این‌بار فقط محصولات داخلی.

پ.ن: «باغ مزخرف» نامی است که دخترکم به این سریال داده است؛ احتمالاً به این دلیل که تلفظ صحیح این کلمه (مظفر) را به درستی نشنیده یا نمی‌تواند ادا کند. اما هرچه هست با مسمّاتر از نام اصلی آن است!

۲۱ دی، ۱۳۸۵

ســتایش

واژه‌‌ها را باید ستود؛ تکریم کرد و تقدیس، و بر تارک نشاند، به واژه‌ها باید تبرک جست، واژه ها که تو را از هجومِ متراکمِ فکر و انفجار ذهن می‌رهانند...

پـــیری

طی چند سال اخیر گاه و بیگاه به پیری فکر کرده‌ام،‌‌ تا حالا پیری بیش‌تراز آن رو دردناک به نظرم می رسید که در آن آدمی سلامتی و قوای جسمانی، شادابی ظاهری و چالاکی‌اش را از دست می‌دهد. حالا که دوباره نگاه می‌کنم چیزی که در پیری به نظرم دردناک‌تر و غم‌انگیز‌تر می‌رسد تحلیل رفتن قوای ذهنی و اندیشه‌گی آدم است و از دست رفتن میل و اراده‌اش برای دگرگونی، و تبدیل شدن‌اش به چهره‌ای کاریکاتوری!
نمی‌دانم شاید اگر پیری هم -چون مرگ- نبود به قول سپهری «دست ما در پی چیزی می‌گشت»! اگر دست بدهد(!) به نظرم حداکثر پنجاه سال کافی باشد! آن هم به شرط سلامت! مگر توی این دنیا چه خبر است که بیش‌تر ماندن‌اش بیارزد؟!

پ.ن: البته هیچ تضمینی نمی‌توانم بدهم که در پنجاه ساله‌گی هم همین نظر را داشته باشم!

۱۴ دی، ۱۳۸۵

رقیب!

اگر در عرصه‌ي رقابت فکری با کسی (کسانی) هستی؛ از آن‌ که هوش و استعداد قابل ملاحظه‌ای دارد نهراس، بلکه از رقیبی که پشتکار فراوان دارد اندیشناک باش، و بیش از او؛ از کسی که «انگیزه‌ی قوی» معطوف به موفقیت دارد!
و اگر کسی را یافتی که هر چهار تا را با هم داشت, با ضریب اطمینان قابل توجهی آینده‌ای درخشان براش پیش‌بینی کن!

۱۱ دی، ۱۳۸۵

فیل تری نگ ابداً کافی نیست

دور جدیدی از محدودیت‌های شدید رسانه‌ای در راه است. وزارت ارشاد با راه‌اندازی سایتی به نام ساماندهی در پی ساماندهی (؟!) سایت‌ها و وبلاگ‌ها است. اهداف خود را نیز به شرح زیر اعلام کرده:
ساماندهی فعاليت پايگاههاي اطلاع‌رسانی اينترنتي ايراني در كشور و با مدنظر قرار دادن:
الف ـ حق دسترسي آزاد و سالم مردم به اطلاعات و دانش
ب ـ حمايت از پايگاه‌هاي اطلاع‌رساني قانوني
پ ـ رعايت حقوق اجتماعي و صيانت از ارزشهاي اسلامي، ملي، فرهنگي و اجتماعي كشور
ت ـ مسئوليت مدني و حقوقي و كيفري افراد در قبال فعاليتهاي خود حسب مورد

به این ترتیب ظاهرا قرار است فقط سایت ها و وبلاگ‌هایی حق فعالیت داشته باشند که مشخصات کامل، دقیق و عینی گرداننده‌گان آن‌ها، نوع و میزان مخاطبان‌شان تقدیم وزارت ارشاد شده باشد.

متن کامل آيين نامه ساماندهی پایگاه های اينترنتی ايرانی در سایت ستاد ساماندهی پایگاه‌های اینترنتی ایرانی

مبارک است!