جاها و فرهنگ های دیگر را نمی دانم، اما دقت کرده اید در فرهنگ ما کلمه "شوهرداری" (یا حتی "بچه داری") وجود دارد اما "زن داری" وجود ندارد؟! به نظرم توجیه نسبتا روشنی وجود دارد: ما برای مفاهیمی کلمه می سازیم که وجود خارجی داشته باشند، لابد برای "زن داری" مدلولی نداریم!
پ.ن.1. البته شاید ادعا بشود که بعضی ها واژه ی "همسرداری" را به جای اش ساخته اند. به نظرم باید دید در ذهن کاربران این واژه تا چه حد منظور از "همسر"، "زن" است و تا چه حد "شوهر"! آیا "همسرداری" باز هم بیش تر "شوهرداری" را تداعی می کند یا نه؟
پ.ن.2. قبلا از واژه ی "همسر" بیش تر از "شوهر" خوش ام می آمد، ولی پس از مدتی به خاطر نحوه و موقعیت های کاربرد آن و افرادی که به کار می برندش برای ام دافعه پیدا کرد.