۰۹ شهریور، ۱۳۸۸

بازی

وقتی به بازی دعوت شدم، فکر کردم راجع به چی می توانم یا می خواهم بنویسم. تبعا خیلی چیزها هست که خیلی وقت ها بسته به مورد به شکل مطلوب شان در کشور فکر کرده ام، اما فی المجلس اولین چیزی که به ذهن ام رسید کیفیت آموزش (در مقاطع مختلف) بود.

آموزش شاید از آن رو در سال های اخیر یکی از دغدغه های دایمی ام بوده که هم خودم دوباره از نزدیک تجربه اش کرده ام (در سطح دانشگاهی) و هم از خلال تجربه ی مادری نقص های آموزش پیش از مدرسه (و تا حدی مدرسه) را شاهد بوده ام.

تصویر مدرسه ی مطلوب مدرسه ای است که در آن فرزندم فکر کردن و زندگی کردن را بیاموزد، مدرسه ای که اکنون می بینم تقلید کردن و نه آفرینندگی و "خود" بودن وخودباوری را می آموزد، مدرسه ی امروز مروج رقابت های مخرب روح و روان، چشم و هم چشمی و تفاخر به کفش و لباس و نمره است، در حالی که مشوق تلاش شورانگیز برای لمس تجربه ی شیرین آموختن و لذت یادگیری تعاملی علم و زندگی اجتماعی مسالمت آمیز نیست. معلم مدرسه ی امروز چیزی بیش از کلیشه های کتاب ها و برنامه های درسی در چنته ندارد یا به هر دلیل نمی خواهد بیش از این مایه بگذارد. مدرسه مطلوب من شیوه های منطقی و کارامد فکر کردن، زندگی کردن، و تعامل را می آموزد. روش های جدید آموزشی اگر در مدارس امروز ما اجرا می شوند در «سطح» و «فرم» باقی می مانند و اعتنا و اهتمامی به عمق و محتوای اهداف این روش ها ندارند و اساسا اجرا کنندگان غالبا درکی از عمق و محتوای این روش ها ندارند!

در همین باره قبلا نوشته ام:
معلم
بی سوادی مان
باور برای تغییر
هر ایرانی، یک مدرک دانشگاهی

۱ نظر:

سالار گفت...

ممنون
ولی خیلی معلوم بود که برای رفع تکلیف نوشتین