۱۶ شهریور، ۱۳۸۶

هر ایرانی، یک مدرک دانشگاهی

وزارت علوم به گسترش بی‌سابقه‌ی آموزش عالی افتخار و استناد می‌کند به این که در حال نیل به این مقصود است که هر دانش‌آموزی که از دبیرستان فارغ‌التحصیل می‌شود بالاخره در جایی (دانشگاه دولتی، آزاد، غیرانتفاعی، پیام‌نور، علمی-کاربردی ..) ادامه‌ی تحصیل دهد، فارغ‌التحصیل شود و مدرک بالاتر کسب ‌کند. وزارت علوم ظرفیت دوره‌های کارشناسی و کارشناسی ارشد را به سرعت افزایش می‌دهد و ظاهراً عطش مدرک را در جامعه فرو می‌نشاند: هر ایرانی، یک مدرک لیسانس. و لابد به زودی: هر ایرانی، یک مدرک فوق لیسانس، و کسی چه می‌داند شاید روزی: هر ایرانی، یک مدرک دکترا!

کمیت‌گرایی افراطی که هیچ توجهی به کیفیت فرایند و خروجی ماشین آموزش عالی نمی‌کند نتایج شگفتی نداشته و نخواهد داشت. از دانشگاه‌ها نه محصول علمی‌ای متناسب با رشد کمّی آن‌ها خارج می‌شود و نه فارغ‌التحصیلانی که گرهی از کار فروبسته‌ي خود یا مملکت بگشایند. وضعیت اشتغال فجیع‌تر از آن است که داشتن مدرک لیسانس یا فوق‌لیسانس امتیازی برای دارنده‌ی آن در اشتغال به شغلی محسوب شود، یا لزوماً به مثمر ثمر و منشاء اثر بودن در رشد و توسعه‌ی کشور منجر شود.

با این همه اما تولید بی‌رویه‌ و بی‌هدفِ مدرک به نظرم نتایج میمونی نیز دارد. به تعبیر رابرت مرتون دارای «کارکردی پنهان» است: سقوط ارزش مدرک. با افزایش عرضه‌ی مدرک از جانب دارندگان آن، مدرک ارزش خود را به مرور از دست خواهد داد و کیفیت و کارایی نیروی انسانی – فارغ از مدرک‌اش- ارزش حقیقی خود را بازخواهد یافت.

این البته بر این پیش‌فرض مبتنی است که سیستم بوروکراتیک آن‌قدر فاسد نباشد که شایسته‌سالاری تنها به شعاری خوش‌آوا در سخنرانی‌ها تبدیل شده باشد و رابطه‌ها و توصیه‌ها تنها (یا عمدتاً مهم‌ترین) کانال ورود به موقعیت‌های حرفه‌ای باشد.

هیچ نظری موجود نیست: