۳۱ شهریور، ۱۳۸۶

همه‌چیـــز

گشتی توی وبلاگ‌ها می‌زنم: خبرهای جدید، تفسیرها و نقد ونظرهای مختلف درباره‌ی خبرهای سیاسی و اجتماعی اخیر، موضع‌گیری‌‌های وبلاگ‌های مختلف درباره‌ی خبرها و موضوعات مُد روز؛ خصوصاً وبلاگ‌های پربیننده و محبوب، نظرات نویسنده‌ها، روزنامه‌نگارها، استادان دانشگاه، تحصیل‌‌کرده‌ها و نکرده‌‌های آن‌ور آب، تازه‌مهاجرها، دخترهای مجرد مستقل، زنان مطلقه، زن‌های متأهلِ عاشق خانه و زندگی و ...، کامنت‌های کامنت‌گذاران‌شان را هم می‌خوانم، درباره‌ی خیلی چیزها نوشته‌اند: درباره‌ی اقدامات رئیس‌جمهور، تلویزیون، مهاجرت، عشق، ازدواج، رابطه‌ی پیش از ازدواج، تابوها، طرح امنیت اجتماعی، تنهایی،‌استقلال، خصلت‌ها و عادت‌های گند ما ایرانی‌‌ها، زندگی در غرب، وضع حکومت، نقص قوانین ازدواج و طلاق در ایران، حقوق بشر، مذهب، سرگرمی‌های‌شان و جاهایی که می‌روند، کارهایی که می‌‌کنند، کتاب‌هایی که می‌خوانند، فیلم‌هایی که می‌بینند، موزیک‌هایی که گوش می‌کنند، ویدیوهایی که در یوتیوب می‌بینند، کسانی که ازشان بیش‌تر حرف می‌زنند، آن‌هایی را که تحسین می‌کنند یا لعن و نفرین ... .

وبگردی‌ام تمام می‌شود. حالا در مورد همه چیز مطلع هستم و خوب می‌دانم که توی وبلاگ‌ام چه بنویسم و در هر گپ و گفتی، خصوصی یا در جمع، با هر دوست و آشنا و غریبه‌ای، توی محل کار یا مهمانی درباره‌ی هر چیزی سریعاً چه موضعی باید بگیرم که زنی فرهیخته، صاحب کمالات، مطلع و متعلق به طبقه‌ی بالای اجتماع به‌نظر برسم.

حالا خیال‌ام از بابت «همه‌چیز» راحت است.

هیچ نظری موجود نیست: