۱۶ آذر، ۱۳۹۱

36

*
سی و شش سالگی که دارد از راه میرسد طعم گسی دارد... معمولا به سن ها قبل از فرارسیدن شان فکر نمیکرده ام، حالا اما چرا. چرا!؟

*
امروز داشتم درباره ی کسانی صحبت میکردم، ناخودآگاه دسته بندی کردم: «فلانی برای این کار بهتر است، این جوان ها سر به هوای اند». یک دفعه به خودم آمدم؛ چنان راجع به «جوان» ها سخن گفته بودم انگار که دیگر جزئی از آن ها نیستم، یک جور خود را جدا دیدن... لابد دارم پیر می شوم که این جور می بینم ...

۲ نظر:

ehsas گفت...

سلام

وقتی 4 ساله شدم

خیال می کردم بزرگ شدم

وقتی 14 ساله شدم

خیال می کردم خیلی بزرگ شدم

وقتی 24 ساله شدم

خیال می کردم پیر شدم

وقتی 34 ساله شدم

خیال می کردم خیلی پیر شدم

وقتی 44 ساله شدم

بی خیال شدم ...

...


" تولدتان مبارک "

نیم نگاه گفت...

پس اینجوری میشوددر نهایت! ممنون از تبریک تان، اما هنوز نرسیده... دو ماهی مانده است... من به پیشواز رفته ام!