۲۲ خرداد، ۱۳۸۷

قایق کاغذی با پاکت سیگار

همان اوایل گفتم که در این وبلاگ روایت‌گر تجربه‌های‌ام هستم، این تجربه‌ها لزوما عمیق یا در مورد مسایل مهم یا سرنوشت‌‌ساز زندگی نیستند، ارزش‌شان از دید من در این است که پنجره‌ای‌اند به پیچ و خم‌های روح خودم، و من از این دریچه به تماشای خودم می‌نشینم و گاهی به تماشای پیچیدگی‌های روح انسانی. به علاوه‌ی آن که «قلم» (کی‌برد؟!) همیشه به نظرم موجودی جادویی و اعجاب‌انگیز بوده است، و از همین رو «نوشتن» و بازی با کلمات همیشه برای‌ام لذت‌بخش بوده؛ انگار چیزی خلق کرده‌ام؛ دست کم چیزی شبیه یک قایق کاغذی با پاکت سیگار!

هیچ نظری موجود نیست: