اگر جناب احمدینژاد بتواند موضوع بنزین را بدون این که به وضعیتی شدیداً بغرنج در کشور بینجامد (مثلاً مجبور شود به آزاد کردن بنزین تن بدهد و تبعاً به تورمی کمرشکن بینجامد) پیش ببرد، باید در مورد تلقی بیتدبیری که در موردش وجود دارد تجدیدنظر کرد. مسألهی بنزین از جنس مسائلی چون رابطه با امریکا و اسرائیل و کمک به سوریه و لبنان نیست که مردم کاملاً از نزدیک و با چشمهای خودشان نتوانند تأثیرش را بیواسطه و فوری ببینند، بنابراین کاملاً پتانسیل این را دارد که نارضایتی گسترده ایجاد کند. بنابراین اگر او بتواند (چنان که خودش میگوید: ما میتوانیم!) جنجال پیچیدهی بنزین را به نوعی –نه لزوماً تمام و کمال و بینقص- مهار کند، بیتردید شایستگی این را دارد که یک دورهی دیگر رئیس جمهور بشود. و البته اگر نتواند؛ از لحاظ سیاسی گور خودش را کنده است.
۲۶ مرداد، ۱۳۸۶
فرجام کار
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۳ نظر:
سلام.ممنون از کامنت جالبتون.چه وبلاگ خوبی دارید
سلام دیر آپ کردید. دیگه نیومده بودم. الان هر سه تاش رو خوندم. راجع به پدر اینکه من هم با وجود اینکه سه سال بیشتر نیست که از خونواده دورم احساس میکنم رابطه ام با پدرم تغییر کرده. یه جورایی دور بودن باعث میشه که آدم بتونه از بیرون موضوع رو ببینه . راجع به بنزین من یکی که احساس نمیکنم مسئله به این بغرنجی باشه. سهمیه بندی موضوع بنزین رو بغرنج کرده وگرنه آزادسازی قیمت بنزین به نظر خیلی از کارشناسای اقتصادی تاثیر زیادی روی تورم ایجاد نمیکنه. (نمونه اش غنی نژاد)
من اوایل فکر میکردم بنده خدا (رییس جمهورمون رو میگم) این تواناییها رو داره. اما الان به این نتیجه رسیدم اصلا اینکاره نیست.
مدیریت 3تا مرحله رو باید بخ خوبی انجام بده. 1-تشخیص 2-تصمیم 3-اجرا
ایشون 2مرحله اول رو خوب انجام میده ولی آخرش رو...ینه
مطمئن باش این پروژه رو هم مث قبلیها خراب میکنه
ارسال یک نظر