لحن طنز و کنایهآمیز بعضی شعرهاش را دوست دارم؛ و بسیار بیش از آن، تجربههای اصیل و ناب انسانیای که در بعضی از آن ها تصویر میکند را. یک نکتهی جالب هم این که دو-سه تا طرح ضدجنگ در این مجموعه هست با عنوان «طرحی برای صلح» که تأمل انگیز بود بهنظرم. باید دو دهه از جنگی توانفرسا بگذرد تا بهترین آثار ضدجنگ ساخته شود («گیلانه» را که دیدهاید)، و چه کسی جز ملتی که که سه هزار روز، بیوقفه، جنگی تمامعیار را در خانهی خود تجربه کرده است میتواند سرود ضدجنگ را بهتر بسراید؟
انتخاب از میان شعرهاش سخت است اما این دو تا از شعرهایی که من دوست داشتم:
سفر ایستگاه
قطار میرود
تو میروی
تمام ایستگاه میرود
و من چهقدر سادهام
که سالهای سال
در انتظار تو
کنار این این قطارِ رفته ایستادهام
و همچنان
به نردههای ایستگاهِ رفته تکیه دادهام
***
نام گمشده
دلم را ورق میزنم
به دنبال نامی که گم شد
در اوراق زرد و پراکندهی این کتاب قدیمی
به دنبال نامی که من...
- منِ شعرهایم که من هست و من نیست-
به دنبال نامی که تو...
- توی آشنا- ناشناس تمام غزلها-
به دنبال نامی که او...
به دنبال اویی که کو؟
۳ نظر:
بعد هم اینکه این چه زبونیه کامنتیگ اینجا داره!!!؟
پس اول کامنتم کو؟
گفته بودم خیلی از کامنتت خوشحال شدم و از اینکه فهمیدم کجایی و لی خوب حس و حالشو اینجوری گم کرد دیگه!0
ارسال یک نظر