۲۵ فروردین، ۱۳۹۲

ژانر



این آدم هایی که اخیرا زیاد می بینی و در هر بحثی از «اخلاقی» بودن یا نبودن کنش های دیگران حرف می زنند.

اخیرا آلرژی پیدا کرده ام نسبت به کاربرد این واژه ی «اخلاقی». یک جور تداعی کننده ی ریاکاری است. کدام یک از ما است که در این روزگار با همان معیارهای ساده و دم دستی که تا حالا داشته ایم، رفتار غیراخلاقی ازش سر نزده باشد در همین روزها؟ همین روزها که داریم از اخلاق گرایی داد سخن میدهیم و سینه چاک می کنیم و برچسب می زنیم. همین روزها که اگر بخواهی تمام و کمال اخلاق گرا باشی نمیتوانی قدم از قدم برداری. همین روزها که وسوسه ها سرسخت ترین و اخلاق گراترین و خوشنام ترین آدم ها را هم به زمین می زند. پس شاید سنگ اول را بهتر باشد کسی بزند که تا کنون رفتار غیراخلاقی از او سر نزده است!

کاربرد کلمه «اخلاق» را حرام کرده ام بر خودم. تا وقتی که بتوانم ادعا کنم که میتوانم پشت صحنه ی گافمنی زندگی شخصی و حرفه ای ام را بی نگرانی از داغ ننگ بر دیگران آشکار کنم.