۲۵ مهر، ۱۳۸۷

نفس راحت


دفعه اول گوش می کنی؛ با ولع؛ برای این که با حسی که از کارهای قبلش داشتی مقایسه کنی، ببینی می توانی بیشتر کیف کنی یا نه؟ انگار بخواهی فرضیه ات مبنی بر این که قدرت لذت بردن ات را از دست داده ای یا بالاخره یک جوری یک عیبی پیدا کرده ای که از محصولات فعلی حظ وافر نمی بری؛ تست کنی ... چند روز بعد دوباره تک به تک بدون اصرار و عجله برای غرق شدن و خفه کردن خودت آهنگ هاش را گوش می کنی، مثل مزمزه کردن طعم نسکافه می گذاری صداها آرام توی مغزت نفوذ و رسوب کند... آن وقت احساسی شبیه خلسه به ات دست می دهد... لذت می بری...
خیال ات راحت می شود که هنوز ذهن و احساس ات زنده است و به کلی تعطیل نشده ... نفس راحتی می کشی