شاید خوشایند نباشد گفتنش و شنیدنش، شاید مطابق کلیشه های «عشقولانه»ی مُـد روز نباشد، شاید هزار معنی جور و ناجور بردارد، شاید... .
از حال دل دیگران بی خبرم، من اما اگر بخواهم با خودم صادق باشم باید بگویم تجربه ی زیسته ی من از «احساس مادرانه» بیش از آن که تحت تأثیر عشق باشد بر محور احساس مسؤولیتی عمیق و گسترده استوار است.
۸ نظر:
سلام. حق با شماست.این رو واقعا درک میکنم. راستی کتابخانه ی والدین هم کار شما هست. من نمیدونستم بهتون تبریک میگم. یه دستی هم به سر ما بکشید. موفق باشید
با اجازه به وبلاگتون لینک دادم لینک کتابخانه تون رو خیلی وقته دارم.شاد باشید
سلام گذاشتم اول کل مطالب دوتا وبلاگتو سیر بخونم بعد بهت تبریک بگم ومسلما به خودم به خاطر داشتن همچو دوست هوشمند ،دانا ومتفکری!ممنون که بهم معرفیشون کردی
احساس مسئولیت زاییده عشق است. مگر میشود برای کسی که به او علاقه ای ندارید احساس مسئولیت کنید؟ بار دیگر درون خود را بکاوید. شاید این احساس مسئولیت آنقدر بزرگ شده که عشق را در پشت خود پنهان نموده است.
همه غلو می کنند و بعد هم باور...
کسی خودش را عریان نمکند...
پس اگر تو می کنی انگشت نما میشوی...
Great work!
[url=http://objyqazh.com/cevg/puuc.html]My homepage[/url] | [url=http://flgcibap.com/bzay/zcaz.html]Cool site[/url]
Nice site!
My homepage | Please visit
Thank you!
http://objyqazh.com/cevg/puuc.html | http://ycwcseko.com/lhzk/vluc.html
ارسال یک نظر