وقتی موفقیتی کسب میکنی -حتی اگر موفقیتات به نظر خودت آنقدرها بزرگ و حسادت برانگیز نباشد- رقبای سرخورده یکجوری سعی میکنند به هزار ترفند و اشارت بهات بفهمانند و اثبات کنند لیاقتاش را نداشتهای!
این کار لابد تأثیر مجرب و معجزهآسایی بر آرامش روح و روانشان دارد و مرحمی بر قلب شکستهشان است! پس تو نگاه میکنی: در غیابشان لبخند میزنی و در حضورشان سکوت میکنی... لابد بالاخره روزی -دوباره- آخر پاییز جوجه ها را میشمارند! تا آخر پاییز راه درازی نیست و تو را از شمارش جوجهها باکی...
۲ نظر:
باهات موافقم. وبلاگ منطقی داری .خوشم اومد .راستی یادم رفت بگم سلام
سلام. من به عنوان کسی که در مئقعیت معلمی قرار داشتم و دارم اعتقاد دارم ما باید ارزشیابی را عملیاتی کنیم و به همگان بگوییم من اینجوری می خواهم ارزشیابی کنم. این کار باعث می شود شاگردان ارزیابی دقیقی از خودشان داشته باشد. به عنوان مثال نمره 14 وقتی ارزشیابی فقط حاصل نمره ورقه باشد یک نوع تفسیر دارد و وقتی این نمره 14 از 15 نمره ورقه باشد و طرف هیچ نمره ای از 5 نمره دیگری که حاصل تلاش در فعالیتهای کلاسی است نگرفته باشد یک تفسیر دیگر دارد. من بعضا پیش آمده از اینکه شاگردایی که دوستشان دارم و به نوعی احساس میکنم باید در پایان ترم حق شان بیشتر از دیگران باشد نمره کم می گیرند به شدت دلم می گیرد.
ارسال یک نظر