گویا چند نفری از بچه های ایرانی مقیم خارج از کشور بحث مهاجرت را به صورت جدی تری پیش کشیده اند، من البته چهار-پنج تا از مطالب را بیشتر نخواندم، ولی در این روزگار هجرت، خواندنی است، البته اگر به پیرایه های رایج وبلاگی آلوده نشود. من این یکی را پسندیدم:«هزینه ها و فایده های ماندن و برگشتن» از حامد قدوسی، و البته مثل همیشه یادداشتی از سلمان در این مورد: «مانیفست مهاجرت»
نظر شخصی ام هم -با وجود آن که تا به حال به هیچ شکلی هجرت از زادگاه خودم و والدین ام را تجربه نکرده ام(!)- این است که بازنگشتن مهاجران ایرانی ( که البته از سر خوش سلیقه گی جماعت ایرانی، بیشتر از اروپای غربی و امریکای شمالی واحیانا استرالیا و حوالی آن سر درآورده اند) ناشی از تجربه ی احساس امنیتی است که در این جا یافت نمی شود. این جا احساس عدم امنیت در تمام زمینه های خرد و کلان زندگی تجربه ای هر روزه است، احساس عدم امنیتی که به زعم من منبعث از بی نظمی و بی ثباتی ریشه دار و سیستماتیک است. به نظرم این مهم ترین عامل برای رفتن بی بازگشت آن ها است.
در این موردها بعداً باز هم خواهم نوشت.
پ.ن: در مورد رویکرد اخیر وبلاگ ها خوشبین ام، وبلاگ ها از تب و تاب اولیه افتاده اند، کسانی که جدی تر وبلاگ می نویسند دیگر در صدد کسب ویزیتور بیشتر و تفاخر و ... نیستند، قرار است بحث ها جدی تر و واقع بینانه تر پیگیری شود. این رابه فال نیک می گیرم، چون خوب یادم هست ذوق زدگی ناشی از کشف وبلاگ در سال های اول، خیلی ها را جادو کرده بود و بحث های کم ارزشی به شیوه ای کم ارزش تر طرح می شد، به نظرم وبلاگستان تازه حالا دارد راه خودش را پیدا می کند و رونق می گیرد و آدم های جدی اش، دیگر کم تر به ناسزاگویی و توطئه چینی و پاچه گیری دست می زنند!)
۲ نظر:
سلام. برا من مطرح کردن این بحث جالب بود از اون جهت که در بخش نظرات مطالبی رو خوندم که تا به حال اصلا بهش فکر نکرده بودم. خوب طرز فکرها و تجربیات متفاوت هستند. از اشاره به این بحث و دیگه بحث در مورد حقوق زن مطالب نو و تازه ای در کامنتها خوندم که باعث شد بیشتر فکر کنم. خوندن نظرات مخالف همیشه برام جالب تر بوده.
salam. hatman dar in mored khaham nevesht. az zamaani ke az Iran kharej shode am har Irani ra ke dide am saai kardam dalile raftanash ra peida konam.
ارسال یک نظر