کمی تا قسمتی غم انگیز و مأیوس کننده است که حرفی بزنی یا بنویسی که بعداً متوجه شوی مخاطب ات اصلاً نکته ی اصلی و لبّ مطلبی که گفته ای درنیافته است و اصولاً فکرش رفته جاهای دیگری غیراز آنچه مقصود تو بوده! این وضعیت وقتی ناامیدکننده تر است که با ژست آدم چیزفهم و حق به جانب جلو آمده باشی و به نظر خودت کشف بزرگ ات را با بیانی به زعم خودت «شیوا» ارائه کرده باشی. آن وقت این که مخاطب (ها) حرف ات را اساساً جور دیگری فهمیده باشد آه از نهادت بلند می کند!
آدم از خودش ناامید می شود!
۱ نظر:
امیدوارم منظورت من نباشم !! .....شاید هم بوده ام. ولی یک نکته را فراموش نکن. ممکن است نوشته شما مطلب را به ذهن خواننده برساند ولی ذهن خواننده کمی این طرف و آنطرف هم برود و بعد کامنت حاصل این سفر باشد. اگر کامنتی با نوشته شما دقیقا همخوانی ندارد الزاما به معنای عدم درک بقیه از منظور شما نیست.
ارسال یک نظر