از دکتر احمد محمدپور سه کتاب منتشر شده که به سه گانه ی او معروف شده است:
ضد روش: منطق و طرح در روش شناسی کیفی
روش در روش: درباره ی ساخت معرفت در علوم انسانی
فراروش: بنیان های فلسفی و عملی روش تحقیق ترکیبی در علوم اجتماعی و رفتاری
او در این کتاب ها با بررسی طیف وسیعی از ادبیات مربوط به تحقیق کیفی، به شرح بنیادهای معرفت شناختی و روش شناختی رویکردها و روش های تحقیق (به ویژه روش کیفی و ترکیبی) پرداخته و مجموعه ی باارزشی را پدید آورده است.
در این مجموعه، «ضد روش» بیشتر از بقیه جنبه ی عملیاتی دارد و کاربردی است. دیروز به نظرم رسید در گزارش یک پژوهش کیفی، عنوانی را به مسایل اخلاقی تحقیق و چگونگی مراعات آن در تحقیق مذکور اختصاص بدهم. اما نمیدانستم چنین عنوانی دقیقا باید کجای گزارش و با چه کیفیتی بیاید. بنابراین دنبال فصلی در مورد «اخلاق تحقیق» در کتاب ضد روش گشتم که چیزی نیافتم. به دو کتاب دیگر از این مجموعه هم مراجعه کردم اما فصل خاص و مجزایی تحت این عنوان پیدا نکردم. این موضوع به نظرم خیلی عجیب رسید. زیرا تا جایی که به یاد دارم در فهرست هر کتاب روش تحقیق ترجمه شده ای (تبعا منظورم در حوزه ی علوم اجتماعی و رفتاری است)، فصل مجزایی در اوایل کتاب به اخلاق تحقیق اختصاص داشته (و البته ندیده ام این موضوع در کلاس های روش تحقیقی که تا حالا داشته ام به طور جدی مورد توجه قرار بگیرد یا اصولا تدریس بشود. خودم هم اغلب به این فصل کتاب ها توجه نمی کنم و ازش می گذرم! و باید اعتراف کنم که گاهی به نظرم فصلی خسته کننده و نوشته شده برای خالی نبودن عریضه رسیده است!).
این که سه گانه ی مذکور که روی هم بیش از 1200 صفحه حجم دارد، فصلی در این باب ندارد نکته ی قابل تأملی است به نظرم. این امر البته چیزی از ارزش های کار مؤلف نمی کاهد و اساساً به نظرم نباید موضوعی شخصی و مربوط به مؤلف قلمدادش کرد، بلکه باید در چارچوب بزرگ تری آن را دید: در چارچوب پرانتز پاراگراف قبلی ام!
از این مساله می توان تعبیرهای متعددی داشت:
* اساسا اخلاق موضوع کم اهمیتی است در جامعه ی ما! تا حدی که مؤلف سه گانه ی فوق آن را از قلم انداخته یا ضرورتی برای طرح اش ندیده است.
* احتمالا تصور غالب در جامعه ی علمی ما این است که کسی (محققی) که صاحب دانش و اطلاعات (در معنای فنی آن) است نیازی به پایبندی به اصول اخلاقی یا اثبات پایبندی اش ندارد.احتمالا در رابطه ی محقق-سوژه مثل هر رابطه ی فرادست-فرودست دیگری در جامعه ما، طرف فرادست نیازی به اثبات تعهد اخلاقی اش نمی بیند.
* سوژه های تحقیق هیچ گاه احساس نکرده اند که به حقوق شان تعرض شده، یا اگر احساس کرده اند صدای شان شنیده نشده است.
فعلا همین ها به ذهن ام رسید. شاید بشود تعبیرهای دیگری هم داشت...
من بالاخره با نگاهی به 3-4 کتاب دم دست دیگر (فلیک، نیومن، گال و همکاران، بیکر) چیزهایی در فصل سوم گزارش آوردم (البته کسی نگفته بود کجا باید چنین چیزی درج بشود یا اصلا بشود یا نشود! ابتکار کاملا شخصی بود!). به علاوه متوجه شدم که مساله ی اخلاق تحقیق چه موضوع مهم و فربهی است در آن طرف دنیا که به «بی اخلاقی» در این طرف شهره شده! به طوری که منجر به تدوین انواع نظام نامه های اخلاقی پژوهش از سوی انجمن های علمی و حرفه ای شده است.
نیومن 40 صفحه از جلد اول کتاب اش را که 518 صفحه حجم دارد، به فصلی با عنوان «اصول اخلاقی و سیاست پژوهش اجتماعی» اختصاص داده است که در آن ضمن اشاره به اصول اخلاقی پژوهش و جوانب مختلف آن، مثال های متنوع و ماجراهای متعددی از رسوایی های اخلاقی محققان -به عنوان درس عبرتی برای دانشجویان و محققان جوان!- درج کرده است.
ضد روش: منطق و طرح در روش شناسی کیفی
روش در روش: درباره ی ساخت معرفت در علوم انسانی
فراروش: بنیان های فلسفی و عملی روش تحقیق ترکیبی در علوم اجتماعی و رفتاری
او در این کتاب ها با بررسی طیف وسیعی از ادبیات مربوط به تحقیق کیفی، به شرح بنیادهای معرفت شناختی و روش شناختی رویکردها و روش های تحقیق (به ویژه روش کیفی و ترکیبی) پرداخته و مجموعه ی باارزشی را پدید آورده است.
در این مجموعه، «ضد روش» بیشتر از بقیه جنبه ی عملیاتی دارد و کاربردی است. دیروز به نظرم رسید در گزارش یک پژوهش کیفی، عنوانی را به مسایل اخلاقی تحقیق و چگونگی مراعات آن در تحقیق مذکور اختصاص بدهم. اما نمیدانستم چنین عنوانی دقیقا باید کجای گزارش و با چه کیفیتی بیاید. بنابراین دنبال فصلی در مورد «اخلاق تحقیق» در کتاب ضد روش گشتم که چیزی نیافتم. به دو کتاب دیگر از این مجموعه هم مراجعه کردم اما فصل خاص و مجزایی تحت این عنوان پیدا نکردم. این موضوع به نظرم خیلی عجیب رسید. زیرا تا جایی که به یاد دارم در فهرست هر کتاب روش تحقیق ترجمه شده ای (تبعا منظورم در حوزه ی علوم اجتماعی و رفتاری است)، فصل مجزایی در اوایل کتاب به اخلاق تحقیق اختصاص داشته (و البته ندیده ام این موضوع در کلاس های روش تحقیقی که تا حالا داشته ام به طور جدی مورد توجه قرار بگیرد یا اصولا تدریس بشود. خودم هم اغلب به این فصل کتاب ها توجه نمی کنم و ازش می گذرم! و باید اعتراف کنم که گاهی به نظرم فصلی خسته کننده و نوشته شده برای خالی نبودن عریضه رسیده است!).
این که سه گانه ی مذکور که روی هم بیش از 1200 صفحه حجم دارد، فصلی در این باب ندارد نکته ی قابل تأملی است به نظرم. این امر البته چیزی از ارزش های کار مؤلف نمی کاهد و اساساً به نظرم نباید موضوعی شخصی و مربوط به مؤلف قلمدادش کرد، بلکه باید در چارچوب بزرگ تری آن را دید: در چارچوب پرانتز پاراگراف قبلی ام!
از این مساله می توان تعبیرهای متعددی داشت:
* اساسا اخلاق موضوع کم اهمیتی است در جامعه ی ما! تا حدی که مؤلف سه گانه ی فوق آن را از قلم انداخته یا ضرورتی برای طرح اش ندیده است.
* احتمالا تصور غالب در جامعه ی علمی ما این است که کسی (محققی) که صاحب دانش و اطلاعات (در معنای فنی آن) است نیازی به پایبندی به اصول اخلاقی یا اثبات پایبندی اش ندارد.احتمالا در رابطه ی محقق-سوژه مثل هر رابطه ی فرادست-فرودست دیگری در جامعه ما، طرف فرادست نیازی به اثبات تعهد اخلاقی اش نمی بیند.
* سوژه های تحقیق هیچ گاه احساس نکرده اند که به حقوق شان تعرض شده، یا اگر احساس کرده اند صدای شان شنیده نشده است.
فعلا همین ها به ذهن ام رسید. شاید بشود تعبیرهای دیگری هم داشت...
من بالاخره با نگاهی به 3-4 کتاب دم دست دیگر (فلیک، نیومن، گال و همکاران، بیکر) چیزهایی در فصل سوم گزارش آوردم (البته کسی نگفته بود کجا باید چنین چیزی درج بشود یا اصلا بشود یا نشود! ابتکار کاملا شخصی بود!). به علاوه متوجه شدم که مساله ی اخلاق تحقیق چه موضوع مهم و فربهی است در آن طرف دنیا که به «بی اخلاقی» در این طرف شهره شده! به طوری که منجر به تدوین انواع نظام نامه های اخلاقی پژوهش از سوی انجمن های علمی و حرفه ای شده است.
نیومن 40 صفحه از جلد اول کتاب اش را که 518 صفحه حجم دارد، به فصلی با عنوان «اصول اخلاقی و سیاست پژوهش اجتماعی» اختصاص داده است که در آن ضمن اشاره به اصول اخلاقی پژوهش و جوانب مختلف آن، مثال های متنوع و ماجراهای متعددی از رسوایی های اخلاقی محققان -به عنوان درس عبرتی برای دانشجویان و محققان جوان!- درج کرده است.
۱ نظر:
دکتر محمدپور در کتاب ضد روش 2: مراحل و رویه های عملی در روش شناسی کیفی، یک فصل کامل به بحث اخلاق در پژوهش اختصاص داده است. انتشار 1390.
ارسال یک نظر