هر آدمی سبک تغذیه ی خاص خودش را دارد، خودش را به نحو خاصی از خوردن عادت داده است: از لحاظ نوع و حجم خوراکی، و زمان و مکان خوردن. وقتی به طور افراطی از این عادات تخطی میکند، دستگاه گوارش اش تحمل نمی کند و بالاخره یک جوری به هم می ریزد! فکر می کنم همه این را تجربه کرده باشیم!!! این که چندبار و با چه کیفیتی این را تجربه کرده باشیم بستگی دارد چه قدر در برابر وسوسه ی شکستن عادات تغذیه ای مان مقاومت کرده باشیم.
به علاوه فقط مسأله ی «عادات تغذیه ای فردی» نیست. دستگاه گوارش، بخشی از طبیعت ما است و منطق خودش را دارد. ما، هم به مدد غریزه و هم امروزه به مدد دانش بهداشتی و پزشکی با این منطقِ طبیعی کم و بیش آشناییم. دفعات یا کیفیت به هم ریختگی موقت دستگاه گوارش، بستگی به این هم دارد که در نبرد میان توجه و انطباق رفتار خوردن مان با منطق طبیعی دستگاه گوارش، و لذت ِ صرفِ خوردن جانب کدام یک را بیشتر داشته ایم و کدام را بیشتر واگذاشته ایم...
مرتبط:
باز هم از قضا از غذا
دوستی
لذت های زندگی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر