۲۵ مهر، ۱۳۹۰

شاهد!؟

خيلي بامزه اند اين آدم هايي كه يك مدتي با ايشان در يك زمينه اي تعامل داري، رفتار نامتعارف شان را نديده مي گيري تا زود قضاوت نكرده باشي، و بعد كه به اندازه ي كافي شواهد وجود داشت، زماني كه ادامه ي تعامل به دليل نقض مكرر هنجارهاي رفتار متعارف، غيرممكن مي شود، آن شواهد متقن را با جزئيات نشان شان مي دهي و عذرشان را مي خواهي. جا مي خورند! (تا قبل از آن با اعتماد به نفس تمام فكر مي كرده اند لابد كه چشم هاي ات كور است و رفتارشان را نمي بيني كه به رو نمي آوري!). آن وقت شروع مي كنند به قسم و آيه آوردن كه چنين نيستند و چنان اند، كه مثلا رفتارشان در زمينه ي تعاملي مورد نظر اصلا نامتعارف نبوده است... بعد كه ناباوري تو را مي بينند، شاهد و معرّف معرفي مي كنند، و تقريبا التماس  مي كنند كه درباره ي خودشان وادعاي شان از كساني كه بيش تر و طولاني تر مي شناسندشان تحقيق كني! كه مثلا بفهمي اين ها آدم هاي معتبر و مورد اعتمادي هستند... و البته كه عليرغم اشتياق فراوان آن ها، تو اين كار را نمي كني... تبعا شنيدن كي بود مانند ديدن!
در يك-دو سال اخير با سه تا از اين case ها برخورد كرده ام كه دقيقا همين مسير را رفته اند. ويژگي مشترك هر سه شان اعتماد به نفس فوق العاده شان بوده است!

هیچ نظری موجود نیست: