۰۸ آبان، ۱۳۹۰

نگاه

توي فولدر موزيك بي هدف مي چرخم. گاهي هم فايل ها و فولدرهاي داخل اش را مرتب مي كنم. تصادفا به آهنگي برميخورم كه چندماه پيش دانلودش كرده و چندبار شنيده بودم، و بعد به كلي يادم رفته بود ازش. فايل را باز مي كنم، خيلي بي مناسبت با حس فعلي ام نيست، مي گذارم اش روي repeat. چند دقيقه بعد، بي اين كه انتظارش را داشته باشم روبروم در آستانه ي در ظاهر مي شود. با تأمل و ته مايه اي از تعجب شايد، و سوال يا تأكيد مي گويد: «تو كه از اين آهنگاي چرت و پرت خوشت نميومد».



عاشق اين لحظه هاي غافلگيركننده ي بچه داشتن ام... موقعيت هاي نابي براي دوباره احساس كردن و فهميدن خودت، كه به جز يك بچه نمي تواند به ات بدهد...

هیچ نظری موجود نیست: