كتاب ها پنج دسته اند. كتابي كه:
1- مي خري و مي خواني؛
1-1- مي خري و مي خواني و خوش ات نمي آيد؛ دوست داري بيندازي اش دور، اما به خاطر پولي كه بابت اش داده اي حيف ات مي آيد! چون كتاب قابل توصيه اي نيست،روت نمي شود حتي كه به كسي هديه اش كني!
1-2- مي خري و مي خواني و خوش ات مي آيد؛ هي مي خواني و هي كيف مي كني. هر وقت نگاه ات به آن در قفسه ي كتاب هات مي افتد مجددا حال مي كني، گاه و بيگاه برش مي داري ورق مي زني يا دوباره مي خواني اش. كلمات اش را مثل نوشيدني گوارايي جرعه جرعه و با لذت مي نوشي. از سليقه ي خودت در خريدن اش، از نويسنده و مترجم و ناشرش خوش ات مي آيد.
2- مي خري و نمي خواني؛
هر وقت نگاه ات به اش در قفسه ي كتاب هات مي افتد احساس شرم داري، آرزو مي كني كاش وقت داشتي مي خواندي اش. به خاطر پولي كه صرف اش كرده اي عذاب وجدان داري! از اين كه يكي كتابخانه ات را ببيند و بپرسد كه خوانده اي اش مي ترسي!
3- امانت مي گيري و مي خواني؛
3-1- امانت مي گيري و مي خواني و خوش ات مي آيد؛ آرزو مي كني كاش كتاب مال خودت بود، كاش مي شد توش هر چي مي خواهي حاشيه بنويسي و خط بكشي، و هر وقت دلت خواست دوباره به اش مراجعه كني. احتمالا نقشه مي كشي كه بخري اش.
3-2- امانت مي گيري و مي خواني و خوش ات نمي آيد؛ معمولا كامل نخوانده اي، ولي حيف وقت ات كه صرف خواندن همان چند صفحه اش كردي! مال بد بيخ ريش صاحب اش. چه خوب كه نخريدي اش!
4- امانت مي گيري و نمي خواني؛
4-1- اگر كتاب توصيه شده اي باشد، با عذاب وجدان ناشي از فرصت از دست رفته براي خواندن كتابي با ارزش، كتاب را برمي گرداني. اميدواري يك روزي دوباره اين فرصت پيش بيايد. احتمال دارد نقشه بكشي كتاب را بخري.
4-2- اگر كتاب را بنا به مصالحي غير از علاقه به موضوع و ارزش محتوا گرفته باشي، مي تواني بدون عذاب وجدان كتاب را برگرداني. خوشحالي كه پول ات را حرام اش نكرده اي!
5- هديه مي گيري يا مي دهي؛ اين ها داستاني به كلي متفاوت دارند. چون در قالب يك ارتباط تعريف مي شوند.
1- مي خري و مي خواني؛
1-1- مي خري و مي خواني و خوش ات نمي آيد؛ دوست داري بيندازي اش دور، اما به خاطر پولي كه بابت اش داده اي حيف ات مي آيد! چون كتاب قابل توصيه اي نيست،روت نمي شود حتي كه به كسي هديه اش كني!
1-2- مي خري و مي خواني و خوش ات مي آيد؛ هي مي خواني و هي كيف مي كني. هر وقت نگاه ات به آن در قفسه ي كتاب هات مي افتد مجددا حال مي كني، گاه و بيگاه برش مي داري ورق مي زني يا دوباره مي خواني اش. كلمات اش را مثل نوشيدني گوارايي جرعه جرعه و با لذت مي نوشي. از سليقه ي خودت در خريدن اش، از نويسنده و مترجم و ناشرش خوش ات مي آيد.
2- مي خري و نمي خواني؛
هر وقت نگاه ات به اش در قفسه ي كتاب هات مي افتد احساس شرم داري، آرزو مي كني كاش وقت داشتي مي خواندي اش. به خاطر پولي كه صرف اش كرده اي عذاب وجدان داري! از اين كه يكي كتابخانه ات را ببيند و بپرسد كه خوانده اي اش مي ترسي!
3- امانت مي گيري و مي خواني؛
3-1- امانت مي گيري و مي خواني و خوش ات مي آيد؛ آرزو مي كني كاش كتاب مال خودت بود، كاش مي شد توش هر چي مي خواهي حاشيه بنويسي و خط بكشي، و هر وقت دلت خواست دوباره به اش مراجعه كني. احتمالا نقشه مي كشي كه بخري اش.
3-2- امانت مي گيري و مي خواني و خوش ات نمي آيد؛ معمولا كامل نخوانده اي، ولي حيف وقت ات كه صرف خواندن همان چند صفحه اش كردي! مال بد بيخ ريش صاحب اش. چه خوب كه نخريدي اش!
4- امانت مي گيري و نمي خواني؛
4-1- اگر كتاب توصيه شده اي باشد، با عذاب وجدان ناشي از فرصت از دست رفته براي خواندن كتابي با ارزش، كتاب را برمي گرداني. اميدواري يك روزي دوباره اين فرصت پيش بيايد. احتمال دارد نقشه بكشي كتاب را بخري.
4-2- اگر كتاب را بنا به مصالحي غير از علاقه به موضوع و ارزش محتوا گرفته باشي، مي تواني بدون عذاب وجدان كتاب را برگرداني. خوشحالي كه پول ات را حرام اش نكرده اي!
5- هديه مي گيري يا مي دهي؛ اين ها داستاني به كلي متفاوت دارند. چون در قالب يك ارتباط تعريف مي شوند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر