دکتر مارتین سِلیگمن، روانشناس امریکایی و نویسندهی کتاب «کودک خوشبین» در این کتاب، ابتدا به ذکر تجربهای تلخ از دوران کودکی خود میپردازد. او به یاد میآورد که چگونه یک دوست بااستعدادش در زمینهی بیسبال به خاطر ابتلا به فلج اطفال میمیرد و دیگری برای همیشه فلج می شود. او سپس خاطرهای از یک کنفرانس علمی را به یاد میآورد که در آن با دکتر سالک کاشف واکسن فلج اطفال روبرو میشود. وقتی دکتر سلیگمن در مورد زمینههای پژوهشیاش با وی گفت و گو میکند، او مشتاقانه میگوید: «اگر امروز دانشمند جوانی بودم، همچنان در زمینهی ایمنسازی فعالیت میکردم. اما به جای آن که جسم بچهها را ایمن سازم. این کار را به روش شما انجام میدادم؛ آن ها را به لحاظ روانی ایمن میساختم. و بررسی میکردم که آیا این بچهها که از نظر ورانی ایمنسازی شدهاند، در مقابله با بیماریهای روانی و بیماریهای جسمانی، موفقترند»
این ایدهای است که جهتگیری پژوهشی دکتر سلیگمن را شکل میدهد و این کتاب حاصل پژوهشی طولی به روش آزمایش در زمینهی ایمنسازی کودکان در برابر افسردگی است. به عقیدهی وی بدبینی نه تنها زمینهی ابتلا به افسردگی را ایجاد می کند بلکه پیشرفت تحصیلی و حرفهای را با مشکل مواجه میساز وحتی سلامت جسمانی را تحت تاثیر قرار میدهد. و خوش بینی از همین رو به نظر نویسنده حایز اهمیت است. نویسنده تحلیلی تاریخی و جامعه شناسانه از روند رشد افسردگی در امریکای پس از جنگ جهانی دوم ارائه میدهد و در ادامه ضمن تشریح روش تحقیق خود، به تشریح «برنامهی پیشگیری پنسیلوانیا» که همان پروژهی تحقیقاتی او و سه دانشجوی دکترایاش بوده است میپردازد. این برنامه به طور آزمایشی در دو منطقهی آموزشی در امریکا اجرا میشود و نتایج آن موید فرضیات دکتر سلیگمن در این پژوهش است.
این برنامه شامل دو جزء است: جزء شناختی و جزء حل مساله اجتماعی. در جزء شناختی به تغییر سبک تبیین کودکان ( و والدین آنها) اقدام میشود و در جزء دوم، مهارتهای حل مساله و مهارتهای اجتماعی به کودکان آموزش داده میشود. نویسنده تلاش کرده با توضیحات روشن، مثالها و ابزارهای لازم امکان اجرای این برنامه را توسط والدین و مربیان فراهم کند.
چند نکتهی جالب در مورد این کتاب:
نویسنده بارها به عقاید روانشاختی رایج میتازد و بسیاری از آنها را با استدلالهای خود مورد نقد قرار میدهد. از جمله عقاید رایج در مورد رابطهی تلقین و اعتماد به نفس، یا نقد نظریهای که میگوید احساس خوب مهم است نه عمل یا واقعیت موجود. او بعضی سوء تفاهم ها در تربیت کودک را تشریح میکند ، و به نقد ایدههایی از جمله سهلگیری بیش از حد و آزادی دادن به کودک میپردازد و نظرش را دربارهی مقابله با لوس شدن کودک ، و اهمیت، تاثیر و روش صحیح تنبیه و تشویق کودکان توضیح میدهد. نکتهی مهم این است که این مضامین را با تشریح مکانیزمهای روانشناختی در چارچوب موضوع کتاب، بیان میکند (چیزی که معمولا در کتابهای تربیتی ساده و عمومی غایب است یا به این دقت موجود نیست). در دو-سه مورد نیز به تفاوتهای جنسیتی حاصل از اجتماعیشدن در فرایند خوشبینی اشاره میکند که بسیار جالب توجه است.
نکتهی بسیار مهمی که نویسنده مکررا بر اهمیت آن تاکید میکند (و شخصا در کتابهایی تربیتی کمتر آن را دیدهام اما عمیقا به آن اعتقاد دارم) این است که کودکان نه تنها به محتوای رفتار والدین توجه میکنند بلکه سبک تفکر و رفتار را نیز از آنها می آموزند. از همین رو نویسنده بخشهایی از برنامه پنسیلوانیا و کتاب حاضر را به آموزش والدین به منظور تغییر طرز فکر ایشان و تقویت سبک تبیین خوشبینانه در خودِ آنها اختصاص داده است. او معتقد است آموزش خوشبینی در صورتی که محیط (خانواده و مربیان) آن را حمایت و تقویت نکند چندان موثر نیست. (بعضی از یادداشت هایی که از کتاب برداشته ام در این جا گذاشته ام. لازم به ذکر است که این یادداشت ها به هیچ عنوان چکیده ی مطالب کتاب نباید تلقی شوند). لازم به ذکر است که این برنامه، مختص کودکان 8-13 سال تدوین شده و نویسنده تنها در بخش پایانی کتاب به بعضی تجارب شخصی خود از کار با فرزندان نوپا و پیش دبستانی خود اشاره کرده است.
یکی دیگر از نکات جالب کتاب برای من به عنوان خوانندهی ایرانی اثر، صفحاتی است که نویسنده به تحلیل جامعه شناسانه ی رشد افسردگی در امریکا پس از جنگ جهانی میپردازد. عللی که نویسنده در این زمینه برمیشمرد بسیار تامل برانگیز است از آن رو که ما در مسیری بسیار مشابه در حال گام برداشت هستیم و احتمالا با همان عوارض (همهگیری افسردگی) مواجه خواهیم شد. برشی از این تحلیل را در اینجا گذاشته ام.
مشخصات کتاب:
سلیگمن، مارتین،(1383 )، کودک خوشبین: برنامه ای آزموده شده برای ایمنساختن همواره کودکان در برابر افسردگی، فروزنده داورپناه، تهران: رشد
372ص
مشخصات کتاب اصلی:
Seligman, Martin E.P; Reivich, Karen; Jaycox, Lisa; Gillham, Jane
The Optimistic Child: A Proven Program to Safeguard Children Against Depression and Build Lifelong Resilience
New York: Harper Perennial, 1996